عنوان : نگاهی به منابع حدیثی وقف
فرمت : doc - ورد 2003 ( قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها )
تعداد صفحات : 25 صفحه - صفحه آرایی شده آماده چاپ ، صحافی و ارائه
فونت های استفاده شده : b titr و b trafic (دانلود فونت های مورد نیاز)
پشتیبانی : 09393453403 - 24 ساعته پاسخگو شما عزیزان هستیم - محمدی
فهرست :
مقدمه 3
وقف در قرآن 3
منبع استخراج مسائل وقف در کتب فقهی 3
احادیث باب وقف 4
وقف در کتب معتبر اهل سنت 4
وقف در کتب فقهی شیعه 5
بررسی محتوا و مفاد احادیث وقف 7
منابع 22
مقدمه :
شرع مقدس اسلام و وقف؛ شرع اسلام سنت وقف را پذیرفته و برای تشویق مردم به آن روایات و حدیثهای متعددی داریم و ثوابهای فراوانی برای کسانی که به انجام آن همت بگمارند وعده داده شده است. البته در اکثر قریب به اتفاق این احادیث لفظ وقف به کار برده نشده است.
یکی از آن احادیث حدیث «صدقهی جاریه» است که در جواهر[1]میفرماید: در مسالک است و از تذکره نیز حکایت شده و در مهذبالبارع و تنقیح هم آمده که علماء فرمودهاند: مراد از صدقه جاریه همان وقف است.
منابع :
[1]- جواهر جدید، ج 28، ص 3.
[2]- همان مدرک، ص 4.
[3]- تهذیب، ج 9، ص 150، حدیث 40.
[4]- بحارالانوار، ج 100، ص 181.
[5]- وسائلالشیعة، ج 28.
[6] - به تاریخ فقه جعفری، ج 2، ص 52 به نقل از اعیانالشیعة و المراجعات و بصائرالدرجات مراجعه شود.
[7] - همان مدرک، ص 52.
[8] - در اصل الشیعه و اصولها، ص 89، طبع قاهره «الاحکام والسنن»، ولی آنچه در متن است درست میباشد.
[9]- تاریخ فقه جعفری، ج 2، ص 112.
[10]- نوشتهی کوچکی به عنوان «الاصول الاربعمأة» چندی پیش به طبع رسیده است.
[11]- مقدمهی چاپ جدید من لایحضر.
[12]- به آشنایی با علوم اسلامی «فقه»، شهید مطهری، مراجعه شود.
[13]- به مقدمه چاپ جدید تهذیب و مقدمه استبصار مراجعه شود.
[14]- به کافی نوشته حلبی به تحقیق رضا استادی، ص 324 مراجعه شود.
[15]- همان مدرک، مقدمه محقق، ص 5؛ به آشنایی با علوم اسلامی «فقه»، شهید مطهری، نیز مراجعه شود.
[16]- فقه را به سه دوره تقسیم کردهاند:
الف. قبل التدوین که مستقیما از کتاب و سنت گرفته میشد و کم و بیش اجتهاد در آن صورت میگرفت، ولی همهی اینها شفاهی بود.
ب. دورالتدوین که فقهایی پیدا شدند و دست به تدوین فقه زدند و ما چند نفر از ایشان را از شیعه نام بردیم.
ج. دورالتکمیل که تاکنون نیز ادامه دارد.
[17]- وسائل، ج 13، ص 294، به نقل از تهذیب، ج 2، ص 374 و فقیه، ج 2، ص 291.
[18]- وسائل، ص 295 به نقل از فقیه، ج 2، ص 289 و تهذیب، ج 2، ص 371.
[19] - وسائل، ص 295 به نقل از فروع کافی، ج 2، ص 244.
[20] - وسائل، ص 296 به نقل از فروع کافی، ج 2، ص 244 و فقیه، ج 2، ص 289 و تهذیب، ج 2، ص 370.
[21] 21- وسائل، ص 298 به نقل از فروع کافی، ج 2، ص 244 و فقیه، ج 2، ص 290 ولی قدری از عبارت را ندارد و تهذیب، ج 2، ص 372 واستبصار، ج 4، ص 102.
[22]- وسائل، ص 299، به نقل از تهذیب، ج 2، ص 374 و فقیه، ج 2، ص 289 و فروع کافی، ج 2، ص 250.
[23]- وسائل، ص 300 به نقل از اکمالالدین یا کمالالدین، ص 287 و احتجاج، ص 267.
[24]- وسائل، ص 301 به نقل از اکمالالدین، ص 274.
[25]- وسائل، ص 303 به نقل از فروع کافی، ج 2، ص 244 و فقیه، ج 2، ص 290 و تهذیب، ج 2، ص 371 و استبصار، ج 4، ص 97 و ج 1، ص 17.
[26]- وسائل، ص 304 به نقل از تهذیب، ج 2، ص 371 و استبصار، ج 4، ص 98 و فروع کافی، ج 2، ص 244 و فقیه، ج 2، ص 290.
[27]- وسائل، ص 305 به نقل از تهذیب، ج 2، ص 371 و استبصار، ج 4، ص 98 و فروع کافی، ج 2، ص 244 و فقیه، ج 2، ص 290.
[28]- وسائل، ج 3، ص 305.
[29]- وسائل، ص 305 به نقل از تهذیب، ج 2 ص 373 و 374 و فقیه ج 2، ص 290.
[30]- وسائل، ص 306 به نقل از فروع کافی، ج 2، ص 243 و فقیه، ج 2، ص 291 و تهذیب، ج 2، ص 372 و استبصار، ج 4، ص 99.
[31]- وسائل، ص 306.
[32]- وسائل، ص 306 به نقل از احتجاج، ص 274 ولی در نسخهی احتجاج آمده است که: از فقیه حدیثی نقل شده و منظور از فقیه امام است.
[33]- وسائل، ص 307 به نقل از تهذیب، ج 2، ص 371 و استبصار، ج 4، ص 99 و فروع کافی، ج 2، ص 244 و فقیه، ج 2، ص 289.
[34]- وسائل، ص 307.
[35]- به جواهر جدید، ج 28، ص 74 مراجعه شود. این قسم را اصطلاحا بعضی حبس مینامند ولی در حدیث بعد امام (ع) بر این قسم هم وقف اطلاق فرموده است.
[36]- وسائل، ج 13، ص 307 به نقل از تهذیب، ج 2، ص 371 و استبصار، ج 4، ص 100.
[37]- وسائل، ج 13، ص 308 به نقل از فروع کافی، ج 2، ص 244.
[38]- تهذیب، ج 2، ص 371.
[39]- فقیه، ج 2، ص 290.
[40]- وسائل، ص 308.
[41]- تهذیب، ج 9، ص 150، حدیث 40.
[42]- جواهر، 2 ج 28، ص 74.
[43]- موطأ، ج 2، ص 995، حدیث 2.
[44]- سنن دارقطنی، ج 4، ص 186.
[45]- همان مدرک.
[46] - همان مدرک..
[47]- همان مدرک
[48]- همان مدرک.
[49]- همان مدرک، ص 194.
[50] - سورهی آل عمران، آیهی 92.
[51] - التاج الجامع للاصول، نوشته ناصف علی ناصف، ج 2، ص 243 به نقل از صحیح بخاری، مسلم و ترمذی.
[52] - همان مدرک، ص 244 به نقل از بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود و ابن ماجه.
منابع از کتب معتبر علمی می باشد.
لینک دانلود را پس از پرداخت دریافت می کنید .
پرداخت توسط کلیه کارت های عضو شتاب امکان پذیر است .
عنوان : تبیین اجمالی دانش برنامه درسی معنوی
فرمت : doc - ورد 2003 ( قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها )
تعداد صفحات : 9 صفحه - صفحه آرایی شده آماده چاپ ، صحافی و ارائه
فونت های استفاده شده : b titr و b trafic (دانلود فونت های مورد نیاز)
پشتیبانی : 09393453403 - 24 ساعته پاسخگو شما عزیزان هستیم - محمدی
★ منابع تحقیق از مراجع علمی انگلیسی است .
فهرست :
مقدمه 3
بیان مسئله 3
آرمانها و اهداف برنامه درسی معنوی 5
اصلهای برنامه درسی معنوی 6
جمعبندی 7
منابع 8
مقدمه :
اگر تربیت دینی بتواند از نظر محتوا، اجرا و روشها با نیازهای جدید کودکان و نوجوانان منطبق شود و در متن خود، نوآوری و تازگی را به همراه داشته باشد، گام مؤثری در جهت جذب نسل جوان به دینداری و دین برداشته است. به گفته رهبر انقلاب، امروزه در دنیا در زندهترین مسائل و علوم مورد احتیاج مردم، ساعت به ساعت روشهای نو را پیش میآورند. به طور دائم روشها عوض میشوند و حرفهای نوبهنو میآیند؛ ما چطور میخواهیم حرف خودمان را به همان شیوه و روشی که با مردم پنجاه سال قبل گفته میشد، در میان گذاریم (خامنهای، علی،1380، 231).
روانشناسی اسلامی، سلامت معنوی انسان از طریق اعتقاد به نیرویی برتر که در زندگی از او حمایت میکند، تأمین میشود. برقراری ارتباط با سرچشمه هستی و استمداد از او به تقویت قوای روحی و جسمی انسان کمک میکند. دیدگاههای معنوی علاوه بر تأثیر بر نگرش و رفتار، روی فیزیولوژی و سلامت تن نیز اثر میگذارند و این تأثیر را «تندرستی معنوی» مینامند. بهطورکلی، دستیابی به سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی، نیاز اصلی هر انسان است و نماز از جمله راههای ذکر خدا و بهترین راه ارتباط با منشأ هستی است. امروزه برای کاهش تنش و اضطراب و حتی درمان بیماریها از روشهای مختلفی، مثل آرامسازی و مراقبه استفاده میشود که همگی آنها در نماز وجود داشته و به بهترین وجه میتوان به آنها دست یافت.
منابع :
* قرآن کریم
* نهجالبلاغه
1. باقری، خسرو؛ «گزارش تحقیق پژوهشی برای دستیابی به فلسفه آموزشوپرورش جمهوری اسلامی»؛ نشریه شماره 326 مؤسسه پژوهشی برنامهریزی درسی و نوآوریهای آموزشی؛ اسفندماه.1380.
2. خامنهای، علی؛ تعلیم و تربیت از دیدگاه مقام معظم رهبری؛ ج 1، گروه پژوهشی وزارت آموزشوپرورش؛ 1381.
3. رحمتی، فرشته؛ «آثار تربیتی، روحی و روانی نماز»؛ فصلنامه بهورز؛ سال دوازدهم، شماره 1 (پیاپی 46)، ص23-39، 1391.
4. الطباطبائی، محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج 6، 7، 10، قم: جماعه المدرّسین فی الحوزه العلمیّه، ص 74، ص 257، 1386.
5. علامه طباطبائی، محمدحسین؛ تفسیر المیزان؛ ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی؛ ج 16، تهران: بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی با همکاری نشر فرهنگی رجاء و مؤسسه انتشارات امیرکبیر،1363.
6. ملکی، حسن؛ دین و برنامه درسی؛ تهران: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان،1380.
7. موحدی نیا، عطاالله؛ موسوی، سید رضا؛ «مطالعه رابط بین انجام فریضه نماز و سلامت عمومی در بین دانشجویان دانشگاههای شهر کرما»؛ روانشناسی و دین؛ سال 4، شماره 1، ص 105، ص 105 ـ 120، 1390.
8. موسوی، ستاره، و دیگران؛ «بررسی نقش برنامه درسی معنوی در تبیین اصلها و اهداف تربیت اسلامی»؛ اولین همایش روشهای کاربردی در اسلام، دانشگاه زاهدان، 1392.
9. Bonderud, Kevin and Fleis, Michael, A National study of College Student’s search for meaning and purpose, Available From: www.spirituality,ucla,adu/news/2003-07-21.html2003.
10. Mc Gee, Melissa and others, A study of university classroom strategies aimed at increasing spiritual health, college student Journal, Dec, available From: www.Find articles.com/CF-o/moFcR/4-37/112720424/P12003
منابع از کتب معتبر علمی می باشد.
لینک دانلود را پس از پرداخت دریافت می کنید .
پرداخت توسط کلیه کارت های عضو شتاب امکان پذیر است .
عنوان : نگاهى به مقوله رنگ در قرآن
فرمت : doc - ورد 2003 ( قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها )
تعداد صفحات : 23 صفحه - صفحه آرایی شده آماده چاپ ، صحافی و ارائه
فونت های استفاده شده : b titr و b trafic (دانلود فونت های مورد نیاز)
پشتیبانی : 09393453403 - 24 ساعته پاسخگو شما عزیزان هستیم - محمدی
فهرست :
چکیده 3
مقدمه 3
تقسیمات رنگها 3
رنگ زرد در قرآن مجید 6
شرح رنگ زرد در آیات 6
زرد از نظر علم 11
رنگهاى سفید و سیاه 13
شرح رنگهاى سفید و سیاه در آیات 14
سفید و سیاه از نظر علم 18
منابع 20
چکیده :
رنگ هاى به کار رفته در آیات قرآن کریم به ترتیب:
زرد، سفید، سیاه، سبز و قرمز مى باشد. در این میان رنگ زرد علاوه بر اینکه اولین رنگ ذکر شده در قرآن است داراى خواص منحصر به فردى مى باشد که شنیدنى است و جالب اینکه علم رنگ شناسى نیز براین ویژگى ها که در روایات و تفاسیر به چشم مى خورد صحه مى گذارد، هر چند اگر چنین هم نبود جایگاه قرآنى آن اهمیت خود را از دست نمى داد. رنگ هاى سفید و سیاه نیز که در بسیارى از آیات با هم آمده اند گفتنى هاى بسیار دارند. در این مقاله علاوه بر بیان تفسیرى هریک از آیات مربوط، به ذکر نظریات علمى پیرامون آنها پرداخته شده است.
رنگهاى زرد، سفید و سیاه
مقدمه :
موضوع رنگ در قرآن کریم از مباحث شیرین و زیبایى است که مى تواند نکته هاى بسیارى را به ما بیاموزد. پیشتر از این در باره مفهوم کلى رنگ در قرآن از طریق کاربرد واژه هاى لون و صبغة سخن گفته شد و در این مقاله برآنیم تا از مبحث رنگهاى مختلف به صورت تفکیک شده مطالبى بیان نماییم.
بدین منظور ترتیب طرح رنگها در قرآن را سرلوحه خود قرار داده و به معرفى آنها مى پردازیم. این ترتیب چنین مى باشد: زرد، سفید، سیاه، سبز، قرمز؛ در این میان رنگ آبى به طور مستقل وجود ندارد مگر آنکه به خاطر نمود این رنگ در آسمان، هر آیه اى که شامل واژه سماء یا سماوات باشد، ما را به یاد آبى و خواص آن نیز بیاندازد.
اکنون قبل از آنکه آیات شریفه قرآن را بررسى کنیم بر یافته ها و تقسیمات علمى رنگها مرورى مى کنیم تا با آمادگى بیشترى از محضر قرآن بهره بریم هر چند شاید آیات قرآن مجید بعضى از این یافته ها را تأیید نفرماید.
منابع :
1 - ر.ک. جوهانز، ایتن، کتاب رنگ، /124-126
2 - ر.ک. همان، /162-165 و /56 و نیز ادموند بورک، فلدمن، تنوع و تجارب تجسمى، ترجمه، شرح و نگارش پرویز مرزبان، چاپ اول، انتشارات سروش، 58/ 1378.
3 - ر.ک. راغب، مفردات، /487
4 - ر.ک. سیوطى، جلالالدین، الدر المنثور، 78/1
5 - ر.ک. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، 302/1
6 - ر.ک. طباطبایى، محمد حسین، المیزان، 310/1
7 - ر.ک. ابن منظور، لسان العرب، 255/8
8 - الحویزى، نورالثقلین، 89/1
9 - ر.ک. بحرانى، هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، 245/1 و نیز حرّ عاملى، وسایل الشیعه، مؤسسه آلالبیت، قم، 1409 ه.ق. 68-70/5
10 - میبدى، رشیدالدین، کشف الاسرار، 229-230/1
11 - ر.ک. تفسیر نمونه، 474/16
12 - همان، 423/19
13 - طبرسى، محمد فضل بن الحسن، مجمع البیان، 210/26
14 - تفسیر البرهان، 417/5
15 - ر.ک. تفسیر نمونه، 419/25
16 - ر.ک. پاکنژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، 40/18
17 - ر.ک. ابوطالبى، الهه، بررسى مفاهیم نمادین رنگها، /75
18 - همان.
19 - ر.ک. وسایل الشیعه، 366/5
20 - طباطبایى، سید محمد حسین، سنن النبىصلى الله علیه وآله وسلم، ترجمه حسین استاد ولى، چاپ چهارم، انتشارات پیام آزادى، 75/ 1382
21 - ر.ک. وسایل الشیعه، 410/21
22 - ر.ک. جوهانز، ایتن، کتاب رنگ، /59
23 - ر.ک. محدثى، جواد، هنر در قلمرو مکتب، /212
24 - ر.ک. رضا، پاکنژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، 190/5 و نیز ماکس، لوشر، روانشناسى رنگها، /19-20 و 90-97 و نیز ژرارد، اد، رنگها براى سلامتى شما، /49 و نیز جوهانز، ایتن، کتاب رنگ، /210-212
25 - ر.ک. پاکنژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، 144/18
26 - ر.ک. تفسیر نمونه، 653-654/1
27 - ر.ک. همان، 45/3 و نیز 517-518/9
28 - طه: 22 و القصص: 32 و الشعراء: 33
29 - تفسیر نورالثقلین، 375/3
30 - ر.ک. تفسیر نمونه، 216/5
31 - ر.ک. المیزان، 318/11
32 - ر.ک. همان، 400/12
33 - ر.ک. تفسیر نمونه، 54/19
34 - همان، 56-57/19
35 - ر.ک. همان
36 - ر.ک. ابوطالبى، الهه، بررسى مفاهیم نمادین رنگها، /46-47
37 - محمد، محمدى رى شهرى، میزان الحکمه، ترجمه حمید رضا شیخى، چاپ چهارم، دارالحدیث، قم، 5284/11 1383.
38 - طباطبایى، سید محمد حسین، سنن النبىصلى الله علیه وآله وسلم، ترجمه حسین استاد ولى، ملحقات
39 - همان، /70-75
40 - ر.ک. رضا، پاکنژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم، 185-191/5 و 151 - 152/18 و نیز ماکس، لوشر، روانشناسى رنگها، /97 و نیز الهه، ابوطالبى، بررسى مفاهیم نمادین رنگها، /28 و /24 - 54 و /188 - 189 و نیز جواد، محدثى، هنر در قلمرو مکتب، /21
منابع از کتب معتبر علمی می باشد.
لینک دانلود را پس از پرداخت دریافت می کنید .
پرداخت توسط کلیه کارت های عضو شتاب امکان پذیر است .
عنوان : از تعارض تا گفتگوی علم و دین
فرمت : doc - ورد 2003 ( قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها )
تعداد صفحات : 11 صفحه - صفحه آرایی شده آماده چاپ ، صحافی و ارائه
فونت های استفاده شده : b titr و b trafic (دانلود فونت های مورد نیاز)
پشتیبانی : 09393453403 - 24 ساعته پاسخگو شما عزیزان هستیم - محمدی
فهرست :
مقدمه 3
دلائل تعاضد علم و دین 5
منابع 9
مقدمه :
مسئله “علم و دین” از بحثبرانگیزترین موضوعات در حوزه مطالعات الاهیاتی است و با وجود سابقه طولانی، همواره به صورت موضوعی زنده و اثر گذار در بحثهای اندیشمندان بروز کرده است. این مسئله دارای شاخههای متعددی است که هریک از آنها، به نوبه خود پراهمیت هستند. از اینروی یکی از فروع مسئله “علم و دین” که دلمشغولی بسیاری از اندیشمندان مشرق و مغرب زمین بوده و هست نسبت میان علم و دین است. اساسا در این حیطه، این پرسش بنیادین طرح میگردد که چه ارتباط و سنخیتی میان علم و دین برقرار است. متفکران و اندیشمندان اسلامی و مسیحی در پاسخ به این پرسش، رهیافتهای گوناگونی اتخاذ نمودهاند که با حصر عقلی نه چندان دقیق، میتوان این ارتباط را در ذیل سه عنوان تعارض، تعاضد و تفارق خلاصه نمود. مدافعان هریک از این نظریات برای مدعای خود، دلایلی اقامه نمودهاند، اما با مداقهای در این تئوری ها به این نتیجه رهنمون میشویم که پارهای از این نظریات به راه ناصوابی رفته و نتایج صحیحی صید ننمودهاند. گفتنی است که ما در این مجال مختصر قصد آن را نداریم که به پردازش یکایک این نظریات بپردازیم و توالی آنها را بررسی و ما حصل نتایجشان را اعلام نماییم که این کار از حوصله این نوشتار خارج است و محمل دیگر برای طرح این مسائل سترگ نیاز است.
منابع :
[1]. Russell, Bertrand Arthur william (1827-1970.)
[2]. Kant, Immanuel (1724 - 1804.)
[3] . اگزیستانسیالیسم existentialism که یکی از مکاتب مهم سده معاصر است فلاسفهای با نفوذ در درون خود پرورانده است. گفتنی است که آغازگر این مکتب کییرکگور raen(?( kierkegaard, S1813 -1855) دانمارکی است که متعلق به قرن نوزدهم است. حال اگر اگزیستانسیالیسم را از مکاتب قرن بیستم به شمار میآورند.
به این اعتبار است که این مکتب، پس از تاسیس آن توسط کییرکگور، به مدت یک قرن ناشناخته ماند. در ابتدای قرن بیستم، نیچه ( Nietzsch, Fried rich(1844 - 1900) مردم را به وی توجه داد. این مکتب در سیر تطور خود، به دو شاخه الحادی و الهی منشعب میشود. گفتنی است که تقسیم فلاسفه غربی در درون یک مکتب به دو شاخه مجزای الحادی و الهی امری است رایج که ما به غیر از مکتب اگزیستانسیالیسم، در دوران قبلتر یعنی در دوره جدید در مکتب ایدهآلیسم هگل همین امر را مشاهده میکنیم. یکی از ویژگیهای هگل ( Hegel, George wilhem Freidrich(1770 - 1831)) آن است که در زمان حیات خود دو دسته شاگرد تربیت کرد. یک دسته شاگردانی که از آنها به شاگردان دستراستی هگل تعبیر میکنند. شاگردان دست راستی هگل به لحاظ تفکر فلسفی، الهی و به لحاظ سیاسی، محافظهکار و حافظ وضع موجودند. برادلی ( Bradley, Francis Herbert(1846 - 1924))، مک تاگارت ( mc Taggart, John(1866 - 1925))، (هر دو اهل انگلستان)، از جمله شاگردان دست راستی هگل هستند. دسته دیگر شاگردان دست چپی هگل هستند که در راس آنها فوئر باخ ( Feurbach, Ludwig(1804 - 1872)) است. و بعد از او، مارکس ( karl1818 - 1883)) وmarx( و انگلس ( Engles, Freidrich(1820 - 1895)) قرار دارند.
استالین ( Stalin, Joseph(1879 - 1953))، لنین ich(پ( Lenin, vladimir Il1870 - 1924))، پلخانوف ( plekanov, Gerogii valentionovich(1857 - 1918)) و تروتسکی ( Trorsky, Leon(1879 - 1940)) از دیگر شاگردان دست چپی هگل هستند. این گروه از شاگردان هگل به لحاظ فلسفی، ملحد و غیرالهی هستند و به لحاظ سیاسی و اجتماعی، انقلابی و ناقض وضع موجود میباشند. همانطور که پیشتر گفتیم مکتب اگزیستانسیالیست به دو شاخه الهی و الحادی تقسیم میشود. افراد شاخص الهی بعد از خود کییرکگور، عبارتند از : داستایوفسکی Dosto evskii, f(ل( dor1821 - 1881))، (رماننویس روسی)؛ کارل یاسپرس ( Jaspers, karl(1883 - 1969))، (آلمانی)؛ خانم سیمون وی ( weil, simone(1909 - 1943))، (فرانسوی) و گابریل مارسل ( marcel, Gabriel(1889 - 3 7 9 1))، افراد بانفوذ در شاخه الحادی عبارتند از: نیچه (آلمانی)؛ ژان پل سارتر ( paul - Sartre, Jean(1905 - 1980))، (فرانسوی)؛ و همسر وی خانم سیمون دوبوار ( Beauroir, Simone de(1908 - 1986)) و آلبر کامو (Albert, camu(1913 - 0 196)) ، (فیلسوف الجزایری تبار فرانسوی.)
[4] . مراد از جریان تحصلی همان پوزیتویسم )positivism( است که نخست آگوست کنت ( komte, Auguste(1798 - 1857)) در نیمه دوم قرن 19 میلادی، بنیان گذاشت، اما مکتب او چندان نپایید. امروزه وقتی واژه پوزیتویسم را به صورت مطلق به کار میبرند مراد همان پوزیتویسم منطقی )logical positivism( به ذهن میآید. این شاخه تحلیلی یعنی پوزیتویسم منطقی عنوانی است که بر مجموعه دیدگاههای عرضه شده توسط حلقه وین، در دهه 1920، اطلاق گردید. حلقه وین محفلی بود متشکل از گروهی از اندیشمندان و محققان در حوزههای گوناگون معرفت جدید، از فیزیک، فلسفه، ریاضی و منطق تا روانشناسی، جامعهشناسی و اقتصاد. برخی از چهرههای برجسته حلقه وین عبارتند از: موریتس شلیک ( Schilick, Friedrich Albert moritz(1882 - 1936))، (فیزیکدان و فیلسوف)، وی بنیانگذار حلقه وین بود؛ رادولف کارناپ ( Rudolf1891 - 1970))و carnap(، (فیلسوف و منطقدان)؛ هانس هان )Han , Hans(، (ریاضیدان)؛ ویکتور کرافت )kraft , viktor(، (مورخ و فیلسوف)؛ اتونویرات ( Neurath , otto(1882 - 1945))، (جامعهشناس و دانشمند اقتصاد سیاسی)؛ فلیکس کوفمان Fleix(? )kaufmann,، (وکیل دعاوی)؛ کارل منگر )menger , karl(، (ریاضیدان)؛ کورت گودل ( Godel, kurt(1906 - 1978))، (ریاضیدان و منطقدان)؛ هربرت فایگل )Feigle, Herbert(، (فیلسوف) و آلفرد آیر ( Ayer, Alfred Jules(1910 - 1989))، (فیلسوف.)
- در مورد پینوشت 3 و 4 نک: علیزاده، بیوک، فلسفه تطبیقی؛ مفهوم و قلمرو آن، نامه حکمت، ش 1.
[5] . anguage game l
[6] . -icture theory of language. p
مهدوینژاد، محمدحسین، دین و دانش؛ بررسی انتقادی مسئله تعارض علم و دین، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)، ج اول، 1384.
منابع از کتب معتبر علمی می باشد.
لینک دانلود را پس از پرداخت دریافت می کنید .
پرداخت توسط کلیه کارت های عضو شتاب امکان پذیر است .
عنوان : بررسی چگونگی پایان عمر زمینی عیسی علیه السلام در عهد جدید و قرآن
فرمت : doc - ورد 2003 ( قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها )
تعداد صفحات : 12 صفحه - صفحه آرایی شده آماده چاپ ، صحافی و ارائه
فونت های استفاده شده : b titr و b trafic (دانلود فونت های مورد نیاز)
پشتیبانی : 09393453403 - 24 ساعته پاسخگو شما عزیزان هستیم - محمدی
فهرست :
چکیده 3
مقدمه 3
ابعاد عقیدتى و الاهیاتى ماجراى پایان زندگى زمینى عیسى(ع) 6
جایگاه عقیدتی و الاهیاتى صلیب در عهد جدید 6
انسان 7
نجات 9
خدا 9
برنامه خدا 10
اساس مسیحیت 11
منابع 11
چکیده :
ماجراى پایان زندگى زمینى عیسى مسیح در اناجیل و قرآن مجید به گونهاى ظاهراً متفاوت مطرح شده است. بر طبق اناجیل حضرت عیسى به صلیب رفته ، مدفون شد ، اما بعد از سه روز زنده شد و به آسمان رفت و تاکنون زنده است؛ اما مطابق ظاهر آیهاى از قرآن و برداشت رایج از آن ، عیسى به صلیب نرفت و کشته نشد ، بلکه امر بر یهودیان مشتبه شده است. جداى از تفاوت ظاهرى دو نقل ، این ماجرا و چگونگى نقل آن در اناجیل ، در کل ساختار الاهیات مسیحى تأثیرگذار است؛ زیرا در این نگاه صلیب مسیح نه یک حادثه عادى ، بلکه حادثهاى است که در سرشت و سرنوشت انسان و برنامة خدا براى نجات انسان نقشى اساسى دارد. این در حالى است که این ماجرا ، هرگونه که بوده باشد، هیچ تأثیر و نقشى در الاهیات اسلامى ندارد. بررسى ماجراى پایان زندگى عیسى در عهد جدید و قرآن مجید و تأثیر آن در الاهیات موضوع این نوشتار است.
مقدمه :
عیسى مسیح به صلیب کشیده شد و کشته و مدفون شد؛ اما سه روز بعد زنده شد و مدتى حواریان و عدهاى دیگر او را میدیدند، اما پس از حدود چهل روز به آسمان رفت. او اکنون زنده و نزد خداوند است و روزى باز خواهد گشت.
عیسى مسیح به صلیب کشیده نشد و کشته نیز نشد، بلکه قاتلان او اشتباه کردند و فرد دیگرى را به جاى او به صلیب کشیدند. خداوند عیسى را به آسمان برد. او اکنون زنده و نزد خداوند است و روزى باز خواهد گشت.
سخن اول اعتقاد مسیحیان دربارة پایان زندگى عیسى مسیح است که از اناجیل گرفته شده است و سخن دوم اعتقاد رایج مسلمانان است که از ظاهر آیهاى از قرآن برداشت شده است.
عیسى مسیح شخصیتى است که در دو دین اسلام و مسیحیت مورد احترام است و هر دو دین او را از بزرگان تاریخ بشریت میدانند؛ اما دربارة زندگى و شخصیت او اختلافاتى بین پیروان و متون مقدس این دو دین وجود دارد. یکى از این اختلافات دربارة چگونگى پایان یافتن زندگى این شخصیت است: آیا او «کشته شد و زنده شد و زنده است» یا اینکه «کشته نشد و زنده است»؟
برخى از نقادان جدیدِ کتاب مقدس بر اساس مبنایى که دارند هیچ یک از این دو روایت را نمیپذیرند؛ چراکه جهانبینى آنان به گونهاى است که دخالت ماوراءالطبیعه را در طبیعت برنمیتابد و بنابراین وقوع هیچ معجزهاى را نمیپذیرند.[1] برخى از عالمان جدید الاهیات مسیحى، غیرممکن میدانند انسانى که از لوازم الکترونیکى استفاده میکند معجزات نقلشده در عهد جدید را بپذیرد.[2]
هر دو روایت از پایان زندگى زمینى عیسى معجزهآسا و در نتیجه «علمگریز» ند؛ به این معنا که علم نه میتواند آنها را تأیید کند و نه تکذیب؛ چون علم تجربى فقط در محدوده طبیعت کاربرد دارد و دربارة ماوراى طبیعت هیچ نظرى نفیاً و اثباتاً ندارد. معجزه، دخالت ماوراءالطبیعه در طبیعت است و هر جا پاى ماوراءالطبیعه به میان آید علم باید سکوت کند. جهانبینى مدرن اصل معجزه را انکار میکند، زیرا وجود ماوراءالطبیعه را نمیپذیرد و عالم هستى را محدود به طبیعت میداند؛ البته کسانى قبل از عصر روشنگرى بودند که ماوراء را انکار نمیکردند، ولى دخالت آن در طبیعت را نمیپذیرفتند و در نتیجه معجزه را قبول نداشتند؛ اما جهانبینى مسیحیت و اسلام، مانند جهانبینى بیشتر ادیان جهان، معتقد به وجود ماوراءالطبیعه و دخالت آن در طبیعت هستند و بنابراین معجزه را میتوانند و باید بپذیرند. معتقدان به قرآن و نیز معتقدان به کتاب مقدس باید اعجاز را بپذیرند و ممکن بدانند؛ چراکه متون مقدس آنان معجزات فراوانى را نقل کردهاند.
آنچه اناجیل از پایان زندگى زمینى عیسى نقل کردهاند، معجزه است. و معجزات علمگریزند نه علمستیز؛ بنابراین پیروان دیگر ادیان، و از جمله مسلمانان، امکان آن را میپذیرند. آیا ممکن است انسان کشتهشده و مدفونشدهاى پس از سه روز زنده شود و به آسمان رود و تا امروز ـ که دو هزار سال از آن زمان گذشته است ـ زنده باشد؟ علم میگوید طبق ابزارى که من در اختیار دارم چنین چیزى ممکن نیست؛ ولى عقل میگوید ممکن است، چون به امورى مربوط است که فراتر از علم و تجربه است؛ بنابراین مسلمان امکان آن را میپذیرد. همینطور فرد مسیحى نیز امکان وقوع این حادثه را میپذیرد که قیافه فردى معجزهآسا عوض شود و در نتیجه امر بر کسانى مشتبه شود ، و او به آسمان برده شود و تاکنون زنده باشد. این معجزه است و براى مسیحیان قابل قبول است؛ چراکه مشابه آن در متون مقدس آنان زیاد نقل شده است. تا اینجا به ظاهر اختلاف چندان عمیق و مهم نیست.
براى مسلمانان تفاوتى ندارد که پایان زندگى پیامبرشان چگونه بوده باشد و براى مثال آن حضرت در بستر و به سبب مریضى وفات یافته باشد یا اینکه در میدان نبرد به شهادت رسیده باشد و یا اینکه در شهر مسموم شده و به شهادت رسیده باشد؛ زیرا این امر و چگونگى آن در هیچ یک از اعتقادات و اعمال اسلامى تأثیرگذار نیست. همچنین براى آنان فرقى نمیکند که عیسى کشته نشده باشد و به آسمان رفته باشد، یا کشته شده باشد و زنده شده باشد و به آسمان رفته باشد، یا اینکه کشته شده باشد و زنده هم نشده باشد.
مقصود این است که چگونگى پایان یافتن زندگى پیامبر اسلام و نیز هیچ شخصیت دیگرى در نظام عقیدتى و عملى اسلام هیچ تأثیرى ندارد. البته این رهبران بزرگ که در طول زندگى خود به شیوههاى مختلف انسانها را راهنمایى کردهاند، با انتخاب شیوه مرگ خود نیز میتوانند الگویى براى دیگر انسانها باشند؛ اما اینگونه نیست که خودِ حادثه تأثیرى در اصل نظام دین داشته باشد.
اما براى مسیحیان حادثه پایان زندگى عیسى اینگونه نیست. این حادثه در نظام الاهیات مسیحى نقشى بسیار محورى دارد.
کل اختلاف قرائت اسلامى با قرائت مسیحى از این حادثه به دو جمله برمىگردد: مسیحیان میگویند مسیح کشته شد و مسلمانان میگویند مسیح کشته نشد؛ مسیحیان میگویند مسیح دوباره زنده شد و مسلمانان میگویند کشته نشد که زنده شود.
براى مسیحیان دو جمله «کشته شد» و «زنده شد» دو حادثه معمولى نیست.
آنان میگویند این دو حادثه اگر به همین صورت رخ نمیداد کل برنامه خدا براى نجات انسان ناتمام میماند. اگر این دو حادثه را از مسیحیت کنونى حذف کنیم، کل نظام الاهیات مسیحى به هم میریزد و این دین هویت خود را از دست داده، و به دین دیگرى تبدیل میشود.
پس مسئلة صلیب دو بعد دارد: یکى بعد الاهیاتى و دیگرى بعد تاریخى.
در بحث مقایسة ماجراى صلیب در قرآن و عهد جدید یا اسلام و مسیحیت باید به هر دو بعد توجه کرد.
البته بسیار روشن است که این بعد اول است که اهمیت زیادى دارد و بعد دوم اهمیت چندانى ندارد.
در بعد اول بحث به کل نظام اعتقادى کشیده میشود.
اما در بعد دوم صرفاًً بحث این است که ظاهر متون مقدس دو دین یک حادثه تاریخى را به دو صورتِ متفاوت نقل کردهاند.
اما قبل از ورود به بحث تفصیلى دربارة هر یک از این دو بعد باید به یک بحث مبنایى اشاره کنیم و آن اینکه در مقایسه دو دیدگاه از دو دین و دو متن مقدس قاعدتاً پاى معیار و میزان و داور بیرونى به میان میآید و بدون تردید در این بحث پاى عقل به میان کشیده میشود.
اما در رابطه با داورى عقل، در این بحث که از متن مقدس اتخاذ شده است، مسئلهاى مطرح است. چه بعد تاریخى و چه الاهیاتى.
حال سؤال این است که دربارة آنچه از متن مقدس گرفته میشود، عقل چه موقعیت و جایگاهى دارد؟ چه بسا در خود این مسئلة مبنایى ـ که در این بحث تأثیر زیادى دارد ـ نیز بین پیروان دو دین اختلاف باشد.
در اینجا مجال آن نیست که به این مسئله مبنایى بپردازیم. اما در بحث خود، حجیت عقل را به این معنا میپذیریم که اعتقاد و عملِ خردستیز در دین پذیرفته نیست، اما اعتقاد و عمل علمگریز اجمالاً پذیرفته است.
بنابراین، بحث را در دو محور اصلى پى میگیریم:
.....
منابع :
[1]. رک: ویلیام هوردرن، راهنماى الاهیات پروتستان، ص38؛ آرچیبالد رابرتسون، عیسى اسطوره یا تاریخ، ص61ـ63.
[2]. تونى لین، تاریخ تفکر مسیحى، ص448.
[3]. هنرى تیسن، الاهیات مسیحى، ص219.
[4]. توجه شود که پولس بر اساس تورات و تفسیرى که از آن دارد سخن میگوید.
[5]. رک: همان، ص147ـ152 و 171ـ190 و 218ـ229؛ الامیرکانى، نظام التعلیم فى علم اللاهوت القویم، ج2، ص51ـ54 و 64ـ75 و 94ـ136 و 176ـ177 و 228ـ263.
[6]. ولیم بارکلى، تفسیر العهد الجدید، ص94.
[7]. رک: متى المسکین، شرح رساله القدیس بولس الرسول الى اهل رومیة، ص380ـ381؛ هنرى تیسن، الاهیات مسیحى، ص262.
[8]. رک: رومیان، 8: 3 ـ4؛ افسسیان، 4: 23ـ24.
[9]. رک: اول قرنتیان، 15: 21ـ22؛ رومیان، 5: 12ـ18.
[10]. رک: اول قرنتیان، 15: 42ـ50؛ افسسیان، 3: 4ـ6.
[11]. رک: هنرى تیسن، پیشین، ص162و176؛ الامیرکانى، پیشین، ص119؛ ولیم بارکلى، پیشین، ص96؛ متى المسکین، پیشین، ص276.
Catechism of the Catolic Church, p.90
[12]. رک: رومیان، 7: 18ـ21 و 8: 23؛ غلاطیان، 5: 16ـ18.
[13]. رک: الامیرکانى، پیشین، ص161ـ173؛ هنرى تیسن، پیشین، ص220؛ توماس میشل، کلام مسیحى، ص81ـ89.
[14]. رک: جوان اُگریدى، مسیحیت و بدعتها، ص186ـ187؛
Christian Theology, Alister, E. McGrath, p.21
[15]. رک: انجیل یوحنا، 3: 16؛ رومیان، 8: 3؛ غلاطیان، 4: 4و5؛ عبرانیان، 2: 14ـ16؛ الامیرکانى، پیشین، ص189؛ هنرى تیسن، پیشین، ص219.
[16]. رک: رومیان، 3: 21ـ26 و 5: 1و9؛ عبرانیان، 9: 22.
[17]. رک: دوم قرنتیان، 3: 7ـ11؛ غلاطیان، 2: 19ـ21 و 3: 10ـ14 و 23ـ29.
[18]. رک: رومیان، 5: 10؛ دوم قرنتیان، 5: 18؛ کولسیان، 1: 20.
[19]. هنرى تیسن، پیشین، ص219.
[20]. مایکل پترسون، و...، عقل و اعتقاد دینى، ص402ـ404.
منابع از کتب معتبر علمی می باشد.
لینک دانلود را پس از پرداخت دریافت می کنید .
پرداخت توسط کلیه کارت های عضو شتاب امکان پذیر است .