این محصول در قالب ورد (WORD) و قابل ویرایش در 7 صفحه تهیه شده است. در بخش زیر برای اطلاع بیشتر از محتویات این فایل و اطمینان از خرید، مطالب چند صفحه آورده شده است. با مطالعه این بخش با اطمینان بیشتر خرید کنید.
لینک دانلود پایین صفحه
تعارض پدیدهای است که آثار مثبت و منفی روی عملکرد افراد و سازمانها دارد. استفاده صحیح و مؤثر از تعارض موجب بهبود عملکرد و ارتقای سطح سلامتی سازمان میگردد و استفاده غیر مؤثر از آن موجب کاهش عملکرد و ایجاد کشمکش و تشنج در سازمان میشود. استفاده مؤثر از تعارض مستلزم شناخت و درک کامل ماهیت آن و همچنین علل خلق کننده و کسب مهارت در اداره و کنترل آن است که البته امروز به عنوان یکی از مهمترین مهارتهای مدیریت به شمار میآید. توانایی برخورد با تعارض و اداره آن، در موفقیت مدیران سازمانها نقش ارزندهای دارد. اگر تعارضها سازنده باشند، موجب بروز افکار نو و خلاق میشوند و زمینه تغییر و نوآوری و تحول سازنده را در سازمان فراهم میسازند و در نهایت به مدیریت کمک میکنند تا به اهداف سازمانی خویش نائل آید.
ماهی تیمی متفاوت اما هماهنگ
مفهوم تعارض
در فرهنگ لغات فارسی، تعارض به معنای متعرض و مزاحم یکدیگر شدن، باهم خلاف کردن و اختلاف داشتن معنی شده است. رابینز در تعریفی میگوید: «تعارض فرآیندی است که در آن، شخص الف به طور عمدی میکوشد تا به گونهای بازدارنده سبب ناکامی شخص در رسیدن به علایق و اهدافش گردد». وی توضیح میدهد که در این تعریف، مفاهیم ادراک یا آگاهی (Perception)، مخالفت(Opposition)، کمیابی (Scarcity) و بازدارندگی (Blockage) نشاندهنده ماهیت تعارض هستند. سایر وجوه مشترک تعریفهای واژه تعارض عبارت از مخالفت، نزاع، کشمکش، پرخاشگری و آشوب است.
این محصول در قالب ورد (WORD) و قابل ویرایش در 18 صفحه تهیه شده است. در بخش زیر برای اطلاع بیشتر از محتویات این فایل و اطمینان از خرید، مطالب چند صفحه آورده شده است. با مطالعه این بخش با اطمینان بیشتر خرید کنید.
لینک دانلود پایین صفحه
این مقاله مفهوم تعارض را شرح داده و تعارض را تعریف میکند. جایگاه تعارض در مدیریت و سازمان را مورد بررسی قرار میدهد. انواع تعارضات سازمانی را برشمرده و آنها را تقسیمبندی میکند. نظریهها و رویکردهای مختلف درباره تعارض سازمانی را شرح میدهد. به منشأ تعارضات سازمانی اشاره میکند و در پایان به مبحث مدیریت تعارض و استراتژیهای آن میپردازد.
منبع : روزنامه همشهری، شنبه 28 خرداد 1384، سال سیزدهم، شماره 3725، صفحه 10
کلیدواژه : تعارض سازمانی؛ تعارضات سازمانی؛ مدیریت تعارض؛استراتژی ایجاد تعارض
1- مقدمه
تعارض پدیدهای است که آثار مثبت و منفی روی عملکرد افراد و سازمانها دارد. استفاده صحیح و مؤثر از تعارض موجب بهبود عملکرد و ارتقای سطح سلامتی سازمان میگردد و استفاده غیر مؤثر از آن موجب کاهش عملکرد و ایجاد کشمکش و تشنج در سازمان میشود. استفاده مؤثر از تعارض مستلزم شناخت و درک کامل ماهیت آن و همچنین علل خلق کننده و کسب مهارت در اداره و کنترل آن است که البته امروز به عنوان یکی از مهمترین مهارتهای مدیریت به شمار میآید. توانایی برخورد با تعارض و اداره آن، در موفقیت مدیران سازمانها نقش ارزندهای دارد. اگر تعارضها سازنده باشند، موجب بروز افکار نو و خلاق میشوند و زمینه تغییر و نوآوری و تحول سازنده را در سازمان فراهم میسازند و در نهایت به مدیریت کمک میکنند تا به اهداف سازمانی خویش نائل آید.
در این مقاله سعی نگارنده بر آن است تا مفهوم تعارض، دیدگاههای سنتی، روابط انسانی و تعاملی و انواع تعارض را تبیین و به مدیران سازمانها کمک کند تا با مهارتهای مدیریت تعارض آشنا و در مواقع لزوم آن را به کار گیرند.
فرمت ورد قابل ویرایش
شامل: 95 صفحه
مدیریت تعارض
تعریف تعارض
از تعارض تعاریف زیادی به عمل آمده است. یک نمونه از این تعاریف ، تعارض را اینگونه تشریح میکند " تعارض رفتاری است که به وسیله برخی از اعضای سازمان در جهت مخالفت با دیگر اعضا صورت می گیرد" ، یا " تعارض فرآیندی است که موقعی به وجود می آید که یک طرف چنین درک می کند که طرف مقابل در پی مقابله با اوست یا اینکه می خواهد مانع رسیدن وی به هدف مورد نظرش بشود،یا تعارض وقتی شکل می گیرد که فعالیت های ناسازگار رخ دهند".(Park ,2008,60)
تعارض به وسیله طرفین درگیر آن درک می شود ، زیرا تعارض یک موضوع ادراکی است.اگر کسی از تعارض آگاهی ندارد ، همه قبول دارند که در این حالت تعارضی وجود ندارد . البته تعارضات درک شده نیز ممکن است واقعی نباشند ، بسیاری از موقعیت ها که می توانند به عنوان موقعیت های تعارضی تشریح شوند ، اگر کارکنان آنها را تعارضی نیابند تعارضی ادارک نمی شود. از این رو شرط وجود یک تعارض این است که طرفین آن را درک کرده باشند. آنچه در این تعاریف مشترک می باشند ، مفاهیمی از قبیل : مخالفت ، کمیابی ومانع می باشد و فرضی که وجود دارد این است که برای ایجاد تعارض دو نفر یا تعداد بیشتری وجود دارند که منافع ناهمسو و ناسازگار دارند. منابع (خواه پول ، ارتقاء، وجهه، قدرت و یا هر چیزی دیگر) نامحدود نیستند و کمیاب بودن آنها ، رفتارهای مانع زا (انسدادی) ، برای دیگران را تشویق می کند. از این رو طرفین درگیر در یک تعارض با هم در تضاد قرار می گیرند . موقعی که یکی از طرفین در راه تحقق هدف دیگری مانع ایجاد میکند ، یک حالت تعارض وجود دارد.تفاوتهای بین تعاریف ارائه شده از تعارض ، برقصد یا نیت طرفین واین نکته که آیا تعارض صرفا" یک اصطلاحی است که مبین عملی بیرونی و ظاهری است ، متمرکز می باشند. (Posthuma,2011,108)
موضوع نیت یا قصد[1] در تعارض ، بحثی است بر روی اینکه آیا رفتار تعارض باید اقدامی ارادی تلقی شود یا نتیجه شرایط تعارض به حساب آید.خواه تعارض بتواند صرفا" با رفتارها و اقدامات آشکار ارتباط داده شود، خواه به رفتارهای درونی ، تعاریف ارائه شده از تعارض باید علائمی از رفتارهای تعارضی و تنازع را به عنوان معیارهای وجود تعارض دربرداشته و نشان دهد.تعریف ما از تعارض ، ادراک تضاد ، مخالفت، کمیابی و ایجاد موانع برای یکدیگر، را دربردارد. بعلاوه چنین فرض می کنیم که در هنگام تعارض ، باید نوعی اعمال یا کردار معینی در سطح مخفی یا آشکار وجود داشته باشد . ما تعارض را اینگونه تعریف می کنیم : فرآیندی است که بر اساس آن ، شخص الف عملا" از طریق ایجاد یک سلسله موانع ، تلاش می کند تا مانع دستیابی شخص به اهدافش شود.( (Posthuma,2011,109
در حالی که رقابت[2] به یک وضعیت برانگیزنده دلالت دارد ، تعارض برای توصیف آن رقابت جویی افراد یا گروه های کاری که علنی و آشکار می شود مورد استفاده قرار می گیرد. تعارض رفتاری است که توسط فردی یا گروهی عملا" چنان طرح شده است که مانع رسیدن افراد یا گروه های دیگر به هدف باشد. برای تعارض در بین اعضای یک سازمان مثال های روشنی وجود دارد .مانند اینکه کدامیک از دو مأمور توزیع باید رانندگی کامیون تازه شرکت را بر عهده داشته باشند ، یا بحث های داغ و پرحرارت نمایندگان مدیریت و اتحادیه کارگری درباره یک قرارداد جدید، یا رقابت دو متقاضی برای یک شغل واحد. تعارض در سازمان های کاری و در سایر حوزه های زندگی هر روزه در حقیقت یکی از روابط عادی بین مردم را تشکیل می دهد.
(E.Riggio, 2002,317)
عنصر اصلی در تعریف تعارض این است که هر دو طرف تعارض از اهداف سازش ناپذیری برخوردارند . بنابراین هر دو مأمور توزیع نمی توانند یک کامیون را به طور مشترک برانند ، اتحادیه نمیتواند به اهداف خود برسد مگر اینکه مدیریت بخواهد کمی از اهداف خود کوتاه بیاید ، و دو فرد نمیتوانند یک شغل را با هم داشته باشند . از آنجایی که در موارد حاد تعارض می تواند به انواع رفتارهای منفی مانند فریاد زدن ، اهانت کردن و پرخاشگری عملی منجر گردد ، وشاید به این علت که اکثرا" در این نوع تعارض ها بالاخره یک نفر بازنده است ، این اعتقاد به وجود آمده است که تعارض بد است . با وصف این، چنین حکمی ضرورتا" نمی تواند درست باشد. تعارض یک فرایند طبیعی است که در تمام گروه های کاری و سازمان ها رخ می دهد. تعارض میتواند نتایج منفی و ویرانگری دربرداشته باشد اما در عین حال می تواند سازنده بوده و برای گروه های کاری و سازمان ها نتایج مثبتی هم به بار آورد.به طور کلی ، تنها راه مطمئن بودن از بدی یا خوبی تعارض محک زدن این مساله است که آیا تعارض برای گروه کاری یا سازمان به مثابه یک کل به نتایج مثبت منجر شده است یا منفی. (Liu,2009,230)
(2-2-2) ضرورت وجود تعارض
ما قطعا" به شیوه تفکر نوینی برای حل مسائل ، مشاکل و آینده های دور و نزدیک خود نیاز داریم. پیشنهاد چارلزبی.هندی نظریه «مدیریت تعارض» است ، نظریه ای که خودش یک تناقض و تضاد به حساب می آید، و تضاد و تناقض در این نظریه تنها از نظر مفهوم و مفاد می تواند تحت «مدیریت» درآید. مدیریت همواره به معنای از عهده برآمدن و حریف شدن بود تا اینکه اندیشمندان معنای این واژه را تحریف کردند ، و آنرا به معنای برنامه ریزی و نظارت درآوردند. .(عباسی ، 1389 ،31)
دانشمندان فکر می کردند که تناقضات و تضادها ، علایمی قابل رویت از جهانی ناقص و کمال نایافته است، دنیایی که بالاخره روزی درک بهتری از آن خواهیم داشت، و دنیایی که یک روز سازمان یافته تر خواهد شد، آنان فکر میکردند که بالاخره روزی خواهد رسید که راه درستی برای پرورش و تربیت فرزندانمان به وجود آید. دیگر آزادی در حکم جوازی برای سوء استفاده از آزادی ، خشونت یا حتی جنگ و ستیز نخواهد بود و ثروت برای بعضی ها ، دیگر الزاما" به معنای فقر و گرسنگی برای دیگران نخواهد بود.متفکران فکر می کردند که ما تنها «دانایی» و «اراده» را برای حل یک چنین تناقضات و تضادهایی کم داریم. ما آنقدرها درباره چگونگی عملکرد چیزها اطلاع نداشتیم ، ولی بالاخره باید آن چیزی که دانشمندان آن را «نظریه ی جامع »[3] نامیده اند ابداع شود، و آنچنانکه «استفن هاوکینگ»[4] -فیزیکدان کمبریج- احیانا" از روی طعنه مطرح کرده با استفاده از این نظریه جامع خواهیم توانست مقصود و منظور خدا را بدانیم. در حوزه علمی چالزبی.هندی کتابهایی نوشته است که اشاره به این حقیقت داشت که بالاخره باید راه درستی برای اداره سازمان ها ،تشکیلات و حیات دنیایی ما حتی در صورتی که ماهیت آن را کاملا" نشناسیم وجود داشته باشد.او در آن زمان تحت تاثیراین عقیده بود که هر چیزی در تئوری می تواند قابل درک ، قابل پیش بینی ، و کاملا" قابل مدیریت باشد. (فیاضی، 1388، 94)
چارلز به «تئوری جامع» یا به امکان رسیدن به کمال اعتقادی ندارد. او معتقد است که تناقض و تضاد امری ضروری ،چاره ناپذیر ،همیشگی و متغییر است. هر چه زمانه آشفته تر باشد، دنیا پیچیده تر و تناقض و تضاد بیشتر خواهد بود. ما می توانیم و باید بتوانیم تیزی و تندی بعضی از تضادها و اختلافات را کاهش دهیم، بی ثباتی ها را به حداقل برسانیم و آشفتگی ها و کلاف های سردرگم موجود در تناقضات را بشناسیم ، ولی نمیتوانیم آن ها را نابود کنیم ، یا کاملا" حل و فصل کنیم ، ویا از آن ها فرار کنیم. تضاد و تناقض درست مثل هوا است ، امری که باید با آن ساخت و زندگی کرد، ونه اینکه آن را به کناری گذاشت.هرچه جنبه های بد و ناجور هوا تعدیل گردد ، موجبات فرح و انبساط مردم فراهم می شود ، و بیشترین استفاده را به عنوان نشانه هائی فرا راه ما خواهد داشت. باید وجود تناقضات و تضادها را بپذیریم ، با آن ها برخورد کنیم ، و کاری کنیم که آن ها در کار ،زندگی ، جامعه و در میان ملت ها معنا و مفهوم پیداکنند. (Fu ,2008,189)
در ذات هر چیزی تعارض و تناقض نهفته است . زندگی ، هرگز راحت و آسوده ،قابل کمال یافتن ، یا کاملا" قابل پیش بینی نخواهد بود. شاید گذشته زندگی را بتوان بخوبی شناخت، ولی ما مجبوریم آن را به آینده پیوند بزنیم.برای این که زندگی را در همه سطوح قابل زیست کنیم ، چاره ای جز این نداریم که استفاده ازتعارضات و تناقضات ( یعنی موازنه بین تعارضات و ناسازگاری ها) را به عنوان دعوتی برای یافتن راه و روشی بهتر فرا گیریم.«فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد»[5] نویسنده معروف آمریکایی یکبار گفته بود که « اگر می خواهید بدانید دارای قدرت مغزی فوق العاده ای هستید، خود را اینگونه بیازمائید که آیا در حالی که دو نظریه متضاد را همزمان در سر دارید می توانید قدرت عمل را در خود نگه دارید یا خیر. اگر چنین شد و توانستید ، بنابراین دیگران با مشکل مواجهند ، زیرا کمتر قدرت مغزی فوق العاده ای را می توان این روزها مشاهده کرد.» . «شوماخر» نیز در کتاب معروف خود یعنی «کوچک زیباست» چه خوب گفته است که :« بعضی از مردم همواره علاقمندند برای راه حل نهایی سرو صدا بپا کنند و سرو دست بشکنند ، ولی مگر می توان در زندگی راه حل نهایی دیگری جز مرگ پیدا کرد؟ وظیفه اساسی ما در کارهای خلاق و سازنده همواره این است که بتوانیم نوعی موازنه را برقرار سازیم. البته زندگی توام با تعارض و تناقض چندان راحت و آسوده هم نیست. این حالت می تواند شبیه به قدم زدن در جنگلی تاریک در شبی بدون مهتاب باشد. زندگی همراه با تضاد می تواند وهم آور، و در پاره ای اوقات تجربه ای ترسناک باشد. در حالی که حس جهت یابی خود را گم کرده اید ،همه درخت ها و بوته ها گویی بر سر شما فرود می آیند ، و هر قدمی که بر می دارید ، به مانع جدیدی برخورد می کنید؛ در این حالت هر صدای کوچکی چند برابر به نظر می رسد، و صدای خش خش برگها نیز بیشتر از آنچه هست به گوش می رسد ؛ بوی خطر به مشام می رسد؛ و به نظر می رسد بی حرکت ماندن به مراتب از حرکت کردن بهتر و ایمن تر است. صبح به هر حال فرا می رسد ، و شما پیش پای خود را به وضوح می بینید. بنابراین جهان ما نیز در صورتی که بتوانیم تعارض ها و تناقض ها را روشن کنیم جائی متفاوت خواهد شد، و ایمن تر به نظر میرسد.(B,Handy, 1998, 36)
. Intention11
. Competition12
.13Theory of Every Thing
.14Stephen Hawking
.15Francis Scott Key Fitzgerald
فرمت ورد قابل ویرایش
شامل: 61 صفحه
منابع کامل
مدیریت تعارض و شخصیت
تعارض
اصطلاح تعارض از جمله مفاهیمی است که معانی مختلفی از آن مستفاد میشود. روانشناسان بیشتر به جنبه روانشناختی آن، یعنی تضادهای درونی و جامعهشناسان بیشتر به جنبه اجتماعی تعارض، یعنی تضادهای میان افراد و گروهها پرداختهاند. در این میان پژوهشگران و نظریه پردازان علوم رفتاری و مدیریت، به اقتضای مباحث خود، هر دو بعد را مبنای مطالعات خود قرار دادهاند ( ایزدی، 1379).
پوتنام و پل[1](1987) تعارض را اینگونه بیان کردهاند " افرادی که با یکدیگر ارتباط متقابل داشته و در زمینه اهداف اصلی، اهداف فرعی و ارزشها بین آنها اختلاف وجود دارد و افراد، دیگران را به عنوان مانعی بالقوه در جهت اهداف خود تلقی میکنند. در این تعریف به سه ویژگی تعارض یعنی تعامل افراد با یکدیگر، وابستگی متقابل و اهداف ناسازگار اشاره شده است.
تعارض فرایند مقاومت و مقابله است که بین گروهها و افراد در سازمانها رخ میدهد. در واقع تعارض استفاده از قدرت در مشاجره و مقابله بر خلاف علائق را شامل میشود و زمان زیادی را برای پدیدار شدن، بیشتر از رویدادی که به طور آنی رخ میدهد و ناپدید میشود به خود اختصاص میدهد. این تعریف اشاره میکند که تعارض مشکلی است که مدیران باید قادر باشند آن را کنترل کنند ( وگنر و هالنبک[2]، 2009).
کنتون و پن[3] (2009) دو تعریف از تعارض ارائه دادهاند که جنبههای مختلف آن را نشان میدهد.
تعارض، نزاع، مخالفت، ناسازگاری، تناقض، دعوا و عدم توافق و تضاد است. این تعریف اشاره دارد که تعارض به نوعی بیرون از خودمان و بین دو یا چند نفر وجود دارد.یک حالت عاطفی که به وسیله دو دلی، بی قراری، تردید و تیرگی روابط مشخص شده است.تعارض عبارت است از رفتار عمدی و آگاهانه که به منظور جلوگیری و ممانعت از تحقق اهداف سایر افراد صورت می گیرد (مولینز، 1999).
والتون و مک کری[4] که تا حدی بر روی این مشکل سازمانی کار کردهاند، تعارض را تعامل عمدی و آگاهانه دو یا چند واحد پیچیده اجتماعی که برای تعریف یا بازشناسی شرایط و به هم مرتبط بودن خود در تلاش و تقلا هستند تعریف کردهاند (ایزدی، 1379).
تعارض فرایندی است که وقتی یک شخص یا گروه، تفاوتها و تضاد بین خودشان و افراد یا گروههای دیگر را درک میکنند آغاز میشود. این تفاوتها و تضادها ممکن است در مورد علاقهها، منابع، باورها و ارزشها یا فعالیتهایی که برای آنها اهمیت دارد باشد (گلفند و دروا[5]، 2008).
مارچ و سایمون[6] (1958) تعارض را به عنوان شکست و ناکامی در مکانیزمهای استاندارد تصمیمگیری به گونهای که به واسطه آن فرد یا گروه، در انتخاب یک راه حل عملی جهت اقدام با مشکلاتی مواجه میشود، تعریف میکنند (رحیم[7]، 2001).
تعارض نوعی رفتار است که ممکن است دو یا چند قسمت در تضاد یا ستیز باشند که خود از محرومیت از فعالیت-ها یا تاثیرگذاری اشخاص یا گروهها بر یکدیگر ناشی میشود (لیترر[8]، 1966؛ به نقل از رحیم، 2001).
مدیریت تعارض
مدیریت تعارض شیوهای است که تعارضات سازمانی را به استخدام اهداف سازمانی در آورده و از جنبههای غیر کارای آن میکاهد و به جنبههای کارکردی آن میافزاید. مدیران باید این حقیقت را بپذیرند که تعارض جزء انکار ناپذیر زندگی است و مدیریت سازمانی چارهای ندارد جز آنکه به استقبال آن برود و از تعارض برای افزایش اثربخشی سازمان بهره جوید.
مدیریت تعارض فرایند رفع و بر طرف کردن موانع ادراکی موجود، که بر سر راه رسیدن به توافق قرار گرفتهاند تعریف شده است (گرین ها لف[9]، 1989).
در سطح آرمانی مدیریت تعارض، یعنی " مدیریتی که بتواند در شرایطی که تعارض وجود دارد به بهترین شکل سازمان را اداره کند". بنابراین از این دیدگاه، مدیریت تعارض به معنی ترس، جلوگیری یا سرکوب تعارض نیست؛ بلکه برخورد درست و بهرهگیری مناسب از آن در جهت تامین نیازها، ایجاد خلاقیت و شکوفایی استعدادهاست (میرکمالی، 1371).
حل تعارض ممکن است به خاتمه دادن، کاهش و حذف تعارض اشاره کند ولی مدیریت تعارض لزوماً به اجتناب، کاهش یا خاتمه دادن به تعارض اشاره نمیکند بلکه شامل طراحی استراتژی موثر برای کاهش عملکرد نامناسب تعارض و افزایش عملکرد سودمند و بناکننده تعارض و به عبارت دیگر افزایش دادن یادگیری و اثربخشی در سازمان میشود (رحیم، 2001).
مدیریت تعارض سعی میکند که برای رویارویی با وضع به وجود آمده کوشش به عمل آورد و تعارض را به عنوان یک نیروی خلاق در ایجاد تغییر مثبت به کار گیرد (نایلی، 1364).
2-4. نگرشها نسبت به تعارض
طرز فکر و نگرش جوامع، افراد، مدیران، صاحبنظران مدیریت نسبت به تعارض متفاوت است. به طور کلی دو نگرش یا طرز تلقی در مورد مدیریت تعارض وجود دارد، نگرش سنتی و نگرش مثبت یا نوین (ایزدی، 1379).
نگرش سنتیاین نگرش بر آن است که بروز کشمکش برای سازمانها بد و نامطلوب است و نشانگر نوعی رفتار تخلفآمیز و انحرافی است که بایستی تحت کنترل قرار گرفته و به رفتارهای مطلوبتر مبدل شود (مولینز، 1999). بر اساس دیدگاه سنتی، شیوه برخورد با کشمکشهای سازمانی بسیار ساده لوحانه، سطحی و خوش بینانه میباشد و در واقع تعارض به منزله مسالهای قابل اجتناب شناخته میشود که میتوان از بروز آن جلوگیری کرد و استفاده از سپرهای بلا در مقابل تعارضات به عنوان عناصری مسلم مورد تایید است (لوتانز[10]، 1992).
مدیری که دیدگاه سنتی راجع به تعارض دارد به آن به عنوان یک پدیده غیر ضروری و مضر مینگرد و از آن میترسد و تمامی زمینههای پدیدار شدن تعارض را در سازمان از بین میبرد. اگر تعارض رخ دهد، مدیر آن را یک اشتباه و عیب فردی میشناسد و برای بر طرف کردن آن تلاش مینماید (پولنکت وآتنر[11]، 1997).
نگرش نوین