فضایل حضرت علی بن ابیطالب ازدیدگاه قرآن کریم
امیرالمؤمنین علی ع دارای ویژگی ها وفضایلی است که به صراحت درآیات مقدس قرآن کریم آمده است البته این صراحت درژرفنای آیات کمتر برای افراد نا آشنا به کنه قرآن آشکارمی شود وقتی نشانه های فضیلت امام علی ع درقرآن رخ می نمایاند که اشاره های کلی قرآن را درنظر گرفته ودنبال کنیم تابه مقصود این اشارات پی ببیریم همچنانکه آیه ی کریمه ی انما ولیکم الله ورسوله والذین یقیمون الصلاة ویؤتون زکات وهم راکعون تکلیف جانشین پیامبر اسلام ص را روشن کرده است آیات متعدد دیگری هم دلالت بر فضائل امام علی ع دارد که همگی دلالت برمحق بودن علی بن ابیطالب درجانشینی پیامبر را دارد وهمچنین درمورد امامان دیگر بخصوص امام حسین وواقعه ی عاشورا قرآن اشاراتی دارد
این محصول بصورت فایل pdf اصلی ودر صفحه درون فایل zip تقدیم می گردد منبع
دولت در علم سیاست به معنی اجتماعی از مردم است که در یک سرزمین مشخص زندگی میکنند و از حکومتی برخوردارند که به وضع و اجرای قانون اقدام میکند و تحت سلطه حاکمیتی قرار دارند که استقلال و آزادی آنان را تضمین میکند. مفهوم دولت در معانی دیگری نیز به کار برده میشود. بسیاری از نویسندگان مفاهیم «دولت» و «حکومت» را به یک معنا به کار میبرند و در زبان عامیانه و رسانهها دولت معمولاً به معنی قوه مجریه یا هیئت وزیران است که این کاربرد از واژه دولت تنها به بخشی از حکومت اشاره دارد. گاهی نیز دولت به بخشی از حکومت اشاره دارد که شامل نهادهای مذهبی و نهادهای مدنی نمیشود. مثلاً کاربرد واژه دولت در اصطلاح سازمانهای غیردولتی به این مفهوم از دولت اشاره دارد.
دولتها ممکن است از قدرت سیاسی و حاکمیت کامل برخوردار باشند که در این صورت کشور مستقل نامیده میشوند؛ ولی گاهی ایالتهایی که در یک جمهوری فدرال گرد هم آمدهاند، مثلاً در ایالات متحده آمریکا، نیز دولت نامیده میشوند. بعضی از دولتها هم تابع و دستنشاندهٔ حکومتی دیگر هستند؛ مثل فرانسه ویشی که تابع آلمان نازی بود اما خود را دولت میخواند.
مشکلات تعریفهیچ اجماع آکادمیکی بر روی یک تعریف جامع و مناسب از دولت وجود ندارد. واژه دولت اشاره دارد به دستهای از نظریات متفاوت ولی مرتبط دربارهٔ پدیده سیاست که اغلب با یکدیگر هم پوشانیهایی دارند. ارائه تعریف از این واژه میتواند به عنوان بخشی از درگیریهای ایدئولوژیکی نیز در نظر گرفته شود، چرا که تعریفهای مختلف به نظریههای متعددی منجر میشود که پایه و اساس دولت هستند و در نتیجه راهکارهای مختلف سیاسی را معتبر خواهند شمرد.
رایجترین تعریف از دولت متعلق به ماکس وبر است، که توضیح میدهد دولت یک سازمان سیاسی اجباری است که دارای دولتی مرکزی بوده و سعی در برقراری انحصار قدرت قانون گذاری برای خود در داخل یک قلمرو مشخص دارد. دستهبندیهای عمومی از نهادهای دولت شامل دیوان سالاران اداری، نظام حقوقی و سازمانهای نظامی یا مذهبی میباشد.
بر طبق دیکشنری انگلیسی آکسفورد، دولت الف. یک اجتماعی سازمان یافته سیاسی است که دارای یک دولت، یک رفاه عمومی و یک ملت است. ب. چنین اجتماعی میتواند تشکیل دهنده بخشهای مختلف یک جمهوری فدرال باشد، به ویژه در ایالات متحده آمریکا.
انواع دولتدولتها ممکن است به عنوان مقتدر دستهبندی شوند و این دسته آن دولتهایی هستند که به دولت دیگری وابسته نبوده و موضع اعمال حاکمیت آن نمیباشند. دیگر دولتهایی نیز وجود دارند که ممکن است تحت سیطره یک قدرت خارجی قرار گرفته باشند. بسیاری از دولتها، دولتهای فدرال هستند که در اتحادیه فدرال مشارکت میجویند. یک دولت فدرالی قلمرویی است که تحتقانون اساسی شکل گرفته و با اجتماعات متعدد یک فدراسیون را تشکیل میدهد. چنین دولتهایی از دولتهای دارای اقتدار متمایز هستند چرا که در این حالت این دولتها، بخشی از قدرت خود در حاکمیت را به دولت فدرال منتقل کردهاند.
دولت و حکومتمفهوم حکومت میتواند متمایز از مفهوم دولت باشد. حکومت گروهی مشخص از مردم، دیوان سالاران اداری، است که وظیفه اداره کردن کارهای دولتها را در دورهای که به آنها اختصاص دارد بر عهده دارند. با این اوصاف میتوان گفت که حکومتها ابزاری هستند که قدرت دولت از طریق آنها به کار بسته میشود. دولتها توسط حکومتهای مختلفی که از پی هم میآیند، اداره میشوند.
هر حکومتی که از پی حکومت دیگر میآید از بدنهای از افراد متخصص تشکیل شده که انحصار تصمیمگیریهای سیاسی را در دست دارند و توسط سازمانهای حکومتی از دیگر اعضای جامعه جدا شدهاند. کارکرد ایشان اجرایی کردن قوانین موجود، تصویب قوانین جدید و داوری اختلافها به صورت انحصاری است. در بعضی از جوامع، این گروه از مردم به صورت دائمی بر سر کار میآیند یا از طبقه پادشاهی بوده و از طریق وراثتی کنترل امور را در دست میگیرند. در دیگر جوامع، مثل دموکراسیها، نقشهای سیاسی بر جای خود باقی میمانند ولی اشخاص متفاوت در زمانهای مختلف تصدی آنها را بر عهده خواهند داشت.
دولت و دولت-ملتدولت هم چنین میتواند از مفهومی به نام ملت نیز متمایز باشد که به یک منطقه وسیع جغرافیایی اشاره دارد و مردمی که در آن محدوده به زندگی و کار مشغول اند و هویتی مشخص از در کنار هم بودن و با هم زندگی کردن دارند.
دولت و جامعه مدنیدر اندیشههای کلاسیک، دولت توسط هم جامعه سیاسی و هم جامعه مدنی مورد معرفی قرار گرفته است. چرا که در آن دوره، جامعه مدنی را هم جزئی از اجتماعات سیاسی در نظر میگرفتند، در حالی که در اندیشههای مدرن میان دولت-ملت به عنوان یک جامعه سیاسی و جامعه مدنی به عنوان نوعی از جامعه اقتصادی تمایز قائل شدهاند. بنابراین در اندیشههای مدرن دولت با جامعه مدنی در تضاد است.
انسان علیه دولتفیلسوف، جامعهشناس، زیستشناس و نویسنده انگلیسی، هربرت اسپنسر در کتاب خویش با نام انسان علیه دولت دربارهٔ بسیاری از ابعاد دولت که در تعارض با ویژگیهای انسان است، قلم رانده است. در این کتاب وی با جزئیات به تحلیل آکادمیک شکسپیر میپردازد و فضای سردی را که حاصل ارتباط میان دولت و مردمی که تحت آن زندگی میکنند است، را به رشته تحریر درمیآورد.
آنتونیو گرامشی معتقد بوده که جامعه مدنی مرکز اولیه فعالیت سیاسی است چرا که این محمل جایی است که در آن تمام اطلاعات هویتی، درگیریهای نظری، فعالیتهای روشنفکران و ساختن یک هژمونی، شکل میگیرند و امکان وقوع مییابند و آن جامعه مدنی پیوند ارتباطی میان فضای سیاسی و اقتصادی بود. جمع تمام این فعالیتهای جامعه مدنی چیزی بود که گرامشی آن را جامعه سیاسی مینامید، و آن را از ملتی که دولت را به عنوان جامعه خویش برمیگزینند، متمایز میدانست. وی میگفت که سیاست یک روند یک طرفه برای اداره سیاسی جامعه نیست بلکه سیاست فعالیتهای سازمانهای مدنی است که فعالیتهای احزاب سیاسی و نهادهای دولتی را مقید و مشروط میکند. لوئیس آلتوسر بحث میکند که سازمانهای مدنی از جمله کلیسا، مدارس و خانواده در بازتولید ارتباطات اجتماعی بخشی از دستگاه نظری دولت میباشند که مکمل دستگاه سرکوب دولت هستند (مانند نیروهای پلیسی و نظامی).
یورگن هابرماس از فضای عمومی حرف میزد که به زعم وی هم از فضای سیاسی و هم از فضای اقتصادی متمایز بود.
با توجه به نقشی که بسیاری از گروههای اجتماعی در توسعه سیاست عمومی دارند و رابطه سنگینی که میان دیوان سالاری دولتی و دیگر نهادها وجود دارد، تعریف و تشریح مرزهای دولت به شدت سخت شده است. خصوصیسازی، ملی سازی و ایجاد نهادهای جدید دیگر نیز باعث تغییر مرزهای دولت در ارتباط با جامعه شدهاند. در اغلب موارد طبیعت سازمانهای شبه مستقل نا مشخص و غیر شفاف است، و این امر باعث شده تا بحثی در میان دانشمندان علم سیاست در بگیرد که باید چنین سازمانهایی را بخشی از دولت در نظر بگیرند یا بخشی از جامعه مدنی. به این خاطر بعضی از دانشمندان علم سیاست ترجیح میدهند تا از شبکههای سیاسی و اداره غیر متمرکز در جوامع مدرن حرف بزنند تا این که بخواهند مدافع دیوان سالاریهای دولتی و اداره مستقیم دولت باشند.
فهرست مطالب:
فصل اول: دولت چیست؟
دولت به معنی محدود
دولت اسلامی چیست؟
دولت حق و دولت محق
دولت خلافت
دولت امامت
اصل امامت
اجزای سه گانه دولت
ملت و جمعیت
سرزمین
و...
فصل دوم: رهیافت ها و نظریه ها
نظریه شیوه تولید آسیائی
شاخص های این نظریه
شیوه تولید خاص
تاثیر آب و هوا بر شیوه تولید و در نتیجه بر نوع نظام سیاسی
دیوان سالاری گسترده و دولت نیرومند
ضعف مالکیت خصوصی
نظریه سیستم ها
طرح این نظریه در زیست شناسی
و...
فصل سوم: نظریه ماکس وبر و پاره تو
سه نوع نظام سیاسی «انتزاعی»
اقتدار سنتی
انواع اقتدار سنتی
اقتدار کاریزماتیک
ویژگیهای نظام کاریزماتیک
تعریف نخبگان
توده مردم
گردش نخبگان
و...
فصل چهارم: نظرات ابن خلدون
نسل های یک دولت
نسل بنیانگذار
فرزندان نسل بنیانگذار
تقلید و پیروی از نسل های پیشین
خلقیات حکومت کنندگان در مراحل مختلف
و...
فصل پنجم: ساخت سیاسی دولت جاهلی
عوامل دخیل در بی دولتی
واحد اجتماعی و سیاسی قبیله
رابطه قبیله با سرزمین
قبیله و سنت نیاکان
فردیت و ارزشهای قبیله ای
قبیله هویت ساز
جایگاه شیخ قبیله
حاکمیت زور بر حق
قبیله قریش و ساخت جاهلی
و...
فصل ششم: ساخت دولت نبوی
ساختار قبیله و کار کرد دو گانه آن
اولین قانون اساسی در اسلام
ویژگیهای قانون اساسی مدینه
حفظ ساختار قبیله ای
ادغام قبایل در امت واحده
برخورد گزینشی با ارزش های قبیله ای
خصوصیات جمعی غیر قبیله ای
و...
فصل هفتم: ساخت دولت های خلفای راشدین
ویژگیهای این دوره
نظریه ابن خلدون و نقد آن
ابوبکر و ساختار قبیله ای
عمر و قبیله گرائی
نظام اداری و نظام سیاسی
کارکرد دیوان
اندیشه ها و جریان های فکری
عثمان و عملکرد قبیله ای
نقش قبیله در روی کارآمدن عثمان
دلایل شورش علیه عثمان
امام علی (ع) و ارزشهای قبیله ای و ارزشهای اسلامی
فصل هشتم: ساخت دولت امویان
چرا بنی امیه روی کار آمدند؟
تحولات ساختاری دولت بنی امیه
تغییر خلافت به سلطنت
تغییر در روش زندگی خلفاء
ضعف های معاویه
ساختار حکومت در دوره مروانیان
دوره عمر ابن عبدالعزیز دورانی استثنائی و اصلاح انحرافات
تشکیلات اداری حکومت بنی امیه
و...
فصل نهم: ساخت دولت عباسی
دلایل قدرت گیری عباسیان
تحولات ساختاری دولت عباسی
خصوصیات دوره اول دولت عباسی
نقش مهم وزارت ایرانیان
و...
عنوان : زندگینامه امام علی نقی علیه السلام
فرمت : doc - ورد 2003 ( قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها )
تعداد صفحات : 7 صفحه - صفحه آرایی شده آماده چاپ ، صحافی و ارائه
فونت های استفاده شده : b titr و b trafic (دانلود فونت های مورد نیاز)
پشتیبانی : 09393453403 - 24 ساعته پاسخگو شما عزیزان هستیم - محمدی
فهرست :
حضرت امام علی النقی الهادی (ع ) 3
اصحاب و یاران امام دهم (ع ) 6
صورت و سیرت حضرت امام هادی (ع ) 7
شهادت امام هادی (ع ) 7
زن و فرزندان امام هادی (ع ) 7
بخشی از متن :
تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد . نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادی " و " نقی " بود . حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش 33 سال بود . در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت . به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند . و نیز " مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی است ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده است " . این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی است . از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند ، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه ، از دوره حضرت رضا (ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند ، و اگر این فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پیش نیامده بود ، معلوم نبود سرنوشت این معارف مذهبی به کجا می رسید ؟ به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (ع ) به بعد دیگر چنین فرصتهای وسیعی برای تعلیم و نشر برای امامان بزرگوار ما - که در برابر دستگاه عباسی دچار محدودیت بودند و تحت نظر حاکمان ستمکار - چنان که باید و شاید پیش نیامد . با این همه ، دوستداران این مکتب و یاوران و هواخواهان ائمه طاهرین - در این سالها به هر وسیله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود ، و گرفتن دستور عمل و اقدام - برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والاقدر می رسیدند و از سرچشمه دانش و بینش آنها ، بهره مند می شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و مانند آن ، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه شده بود که حرمین ( مکه و مدینه ) ممکن است به فرمانبری از امام (ع ) درآیند و سر از اطاعت خلیفه وقت درآورند . بدین جهت پیک در پیک و نامه در پی نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدینه به سامرا - که مرکز حکومت وقت بود - انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص وی حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر سالها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد . برخی از بزرگان مدت این زندانی و تحت نظر بودن را - بیست سال - نوشته اند . پس از آنکه حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه یحیی بن هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدینه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به یحیی بن هرثمه گفت : ای مرد ، این امام هادی فرزند پیغمبر خدا (ص ) می باشد و می دانی متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پیغمبر (ص ) در روز قیامت از تو بازخواست می کند . یحیی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او ندارد . نیز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصیف ترکی . او نیز به یحیی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همین وصیف خبر ورود حضرت هادی را به متوکل داد . از شنیدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزید و هراسی ناشناخته بر دلش چنگ زد . از این مطالب که از قول یحیی بن هرثمه مأمور جلب امام هادی (ع ) نقل شده است درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان درباری به خوبی آشکار می گردد ، و نیز این مطالب دلیل است بر هراسی که دستگاه ستمگر بغداد و سامرا از موقعیت امام و موضع خاص او در بین هواخواهان و شیعیان آن حضرت داشته است . باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده بود ، متوکل از یحیی پرسید : علی بن محمد چگونه در مدینه می زیست ؟ یحیی گفت : جز حسن سیرت و سلامت نفس و طریقه ورع و پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا و مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چیزی ندیدم ، و چون خانه اش را - چنانکه دستور داده بودی - بازرسی کردم ، جز قرآن مجید و کتابهای علمی چیزی نیافتم . متوکل از شنیدن این خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد . با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سیدالشهداء (ع ) آب بستند و زیارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زیارت مانع شدند ، و دشمنی یزید و یزیدیان را نسبت به خاندان رسول اکرم (ص ) تازه گردانیدند ، با این همه در برابر شکوه و هیبت حضرت هادی (ع ) همیشه بیمناک و خاشع بود . مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی به سزا داشت . روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هدیه فرستد . در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود گفت : یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد . وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذارید به اذن خدا بهبودی حاصل می شود . چنین کردند ، آن جراحت بهبودی یافت . مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع ) فرستاد . اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دینار فراوانی در منزل علی بن محمد النقی دیده شده است . متوکل سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا آسیبی به تو نرسد . چراغی افروختند . آن مرد گوید : دیدم حضرت هادی به نماز شب مشغول است و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختیار توست . آن مرد خانه را تفتیش کرد . چیزی جز آن کیسه ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کیسه دیگری سر به مهر در خانه وی نیافت ، که مهر مادر خلیفه بر آن بود . امام فرمود : زیر حصیر شمشیری است آن را با این دو کیسه بردار و به نزد متوکل بر . این کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد . امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود . با این همه ، متوکل همیشه از اینکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و ریاست ظاهری بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان نیز در این امر نقشی داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : " حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده و کاغذهای زیاد است که شیعیان او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند " . متوکل از این خبر وحشت کرد و به سعید حاجب که از نزدیکان او بود دستور داد تا بی خبر وارد خانه امام شود و به تفتیش بپردازد . این قبیل مراقبتها پیوسته - در مدت 20سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند - وجود داشت . و نیز نوشته اند : " متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر کنند ، و در میان بیابان وسیعی ، در موضعی روی هم بریزند . ایشان چنین کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل " مخالی " نهادند آنگاه خلیفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( علیه السلام ) را نیز به آنجا طلبید و گفت : شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنید سپاهیان من را . و از پیش امر کرده بود که لشکریان با آرایشهای نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنمایاند ، تا مبادا آن حضرت یا یکی از اهل بیت او اراده خروج بر او نمایند " . در این مدت 20سال زندگی امام هادی (ع ) در سامرا ، به صورتهای مختلف کارگزاران حکومت عباسی ، مستقیم و غیر مستقیم ، چشم مراقبت بر حوادث زندگی امام و رفت و آمدهایی که در اقامتگاه امام (ع ) می شد ، داشتند از جمله : " حضور جماعتی از بنی عباس ، به هنگام فوت فرزند امام دهم ، حضرت سید محمد - که حرم مطهر وی در نزدیکی سامرا ( بلد ) معروف و مزار است - یاد شده است . این نکته نیز می رساند که افرادی از بستگان و مأموران خلافت ، همواره به منزل امام سر می زده اند . "
لینک دانلود را پس از پرداخت دریافت می کنید .
پرداخت توسط کلیه کارت های عضو شتاب امکان پذیر است .