ترجمه مقاله سیستم مدیریت اطمینان در شبکه های حسگر بیسیم: ملاحظات طراحی و چالش های پژوهشی

ترجمه مقاله سیستم مدیریت اطمینان در شبکه های حسگر بیسیم: ملاحظات طراحی و چالش های پژوهشی

ترجمه مقاله سیستم مدیریت اطمینان در شبکه های حسگر بیسیم: ملاحظات طراحی و چالش های پژوهشی

ترجمه این مقاله در 48 صفحه و در قالب فایل ورد می باشد:

چکیده

اطمینان، یک عامل مهم در شبکه های حسگر بیسیم (WSNها) از نظر ارتقا امنیت و همکاری موفق می باشد. مدیریت اطمینان (TM) می تواند اطمینان دهد که تمام گره های ارتباطی در طول احراز هویت، مجوز، یا مدیریت کلیدی قابل اطمینان هستند، که خدمات امنیتی سنتی را قوی تر و قابل اعتمادتر می کند. علاوه بر این، با کمک یافتن گره های قابل اعتماد، TM، همکاری بین گره ها را بهبود می دهد، که برای بهبود عملکرد سیستم ضروری می باشد. برآوردهای اعتماد و مدیریت به علت ویژگی های منحصر به فرد و حساسیت WSN ها برای حملات مختلف بسیار مشکل هستند. این عوامل باعث جلوگیری از استفاده مستقیم طرح های مناسب برای شبکه های دیگر و طراحی دقیق در یک سیستم TM می شود. از این رو هدف ما بحث و ارائه مفهوم و عوامل طراحی TM در WSN با جزئیات می باشد.



خرید و دانلود ترجمه مقاله سیستم مدیریت اطمینان در شبکه های حسگر بیسیم: ملاحظات طراحی و چالش های پژوهشی


پاورپوینت اینترنت بانک همراه (GPRS)؛

پاورپوینت اینترنت بانک همراه (GPRS)

فرمت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 13

 

 

 

 

 

 

اینترنت بانک همراه چیست؟

”اینترنت بانک همراه ” همان اتصال به اینترنت از طریق تلفن همراه و استفاده از خدمات اینترنت بانک از بسترGPRS میباشد.

روش استفاده از اینترنت بانک همراه

 دریافت تنظیمات GPRS از شرکت مخابراتی مربوطه (همراه اول، ایرانسل و ...) و فعالسازی این تنظیمات در گوشی تلفن همراه

 دریافت نام کاربری و رمز عبور اینترنت بانک از شعب بانک سینا

 ورود به browser اینترنت در منوی گوشی

 مراجعه به آدرس Https://www.esinabank.com/gprs/

 ورود به سایت با نام کاربری و رمز عبور اینترنت بانک



خرید و دانلود پاورپوینت اینترنت بانک همراه (GPRS)؛


دانلود پاورپوینت برنامه ریزی آموزشی و درسی؛

پاورپوینت برنامه ریزی آموزشی و درسی

فرمت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 121

 

 

 

 

 

 

 

معرفی طرح درس :

معرفی ، مسایل برنامه ریزی آموزشی و درسی ــ برنامه ریزی آموزشی و درســــی (مفاهیم و نظریــات) ـــ منابـــع اطلاعــات برای برنامه ریـــــزی درســـی (مبانی برنامه ریزی درسی) ــ اطلاعات درباره  جامعه ــ مبانـــی فلسفی برنامه ریزی درســـی ــ اطلاعـــات درباره معرفت و دانش بشری ــ طرح ریزی برنامـــه های درســـی ــ انواع طرح هــای برنامــه درســــی ــ ارزشیابی برنامه های درسی .

هر کدام از این فصــل ها در هر جلســـه با استفـاده از روشــهای مناســــب تدریس برای دانشجویان در ساعات معین تدریس می شود.

اهداف درس:

 

 هدف کلی : دانشجویان رشته ی علوم تربیتی با گذراندن این درس ضمن آشنایی با مفاهیم ، مسایل و نظریات و روشهای برنامه ریزی و مبانی فلسفی برنامه ریزی درس و انواع طرحهای مربوط به برنامه درسی را فرا می گیرند.

  جایگاه درس :

 

  درس مقدمات برنامه ریزی آموزشـــی و درسی در رشته علوم تربیتــی جزو دروس اصلــــی می باشد و این درس پیش نیاز اصول برنامه ریزی آموزشی و اصــــول برنامه ریزی درسـی می باشـد که دانشجویــان بدون گذرانــدن این درس نمی توانند دروس اصول برنامه ریزی آموزش و اصول برنامه ریزی درس را پاس نمایند.

فهرست مطالب

عنوان

 پیشگفتار

 مقدمه

 فصل اول : برنامه ریزی آموزشی و درسی (مفاهیم و نظریات)

 فصل دوم : منابع اطلاعات برای برنامه ریزی درسی (مبانی برنامه ریزی درسی)

 فصل سوم : اطلاعات درباره جامعه ( مبانی جامعه شناختی برنامه ریزی درسی)

 فصل چهارم : مبانی فلسفی برنامه ریزی درسی

فصل پنجم : اطلاعات درباره معرفت و دانش بشری

 فصل ششم : طرح ریزی برنامه های درسی

 فصل هفتم : انواع طرح های برنامه درسی

 فصل هشتم : ارزشیابی برنامه های درسی ( الگوهای ارزشیابی از برنامه درسی)



خرید و دانلود دانلود پاورپوینت برنامه ریزی آموزشی و درسی؛


تحقیق آماده در مورد مروری بر واقعه تاریخى مباهله

 عنوان : مروری بر واقعه تاریخى مباهله 

 فرمت : doc - ورد 2003 ( قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها ) 

 تعداد صفحات : 20 صفحه - صفحه آرایی شده آماده چاپ ، صحافی و ارائه 

 فونت های استفاده شده : b titr و  b trafic (دانلود فونت های مورد نیاز) 

 پشتیبانی  :   09393453403 - 24 ساعته پاسخگو شما عزیزان هستیم - محمدی 

فهرست :


مقدمه 3
مجلس مشورتى بزرگان نجران 6
حوادث بین راه 9
دیدار در مدینه 10
پی نوشت 13
منبع 19


مقدمه :

نامه رسول‏خدا صلی الله علیه واله
زمینه‏ساز واقعه مباهله نامه رسول‏خدا (صلی الله علیه واله) به مسیحیان نجران و دعوت آنها به اسلام بود و حاملین این نامه عتبةبن غزوان و عبدالله‏بن ابى‏امیة و الهدیربن عبدالله و صهیب‏بن سنان شمرده شده‏اند (1) و متن آن را ابن‏کثیر در البدایة و النهایة چنین ذکر کرده است:
«باسم اله ابراهیم و اسحاق و یعقوب من محمد النبى رسول‏الله الى اسقف نجران اسلم انتم فانى احمد الیکم اله ابراهیم و اسحاق و یعقوب. اما بعد فانى ادعوکم الى عبادةالله من عبادة العباد و ادعوکم الى ولایةالله من ولایة العباد و ان ابیتم فالجزیة فان ابیتم آذنتکم بحرب و السلام.»
ولى یعقوبى صدرنامه را با اندکى تفاوت این چنین نقل کرده است:
«بسم‏الله من محمد رسول‏الله الى اسقفة نجران، بسم‏الله فانى احمد الیکم اله ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب... .»
سید ابن‏طاووس در اقبال فرموده است که رسول‏خدا(صلی الله علیه واله) در این نامه آیه شریفه :«قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم ان لا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون» (آل عمران / 64) را درج نمود. (2)
در هر صورت پیام اصلى این نامه اعلام رسالت رسول‏خدا و دعوت از اسقف یا اسقف‏هاى نجران و مردم مسیحى آن منطقه به آیین اسلام بود. اما در صورتى از پذیرش اسلام امتناع ورزند یا باید مقررات ویژه پرداخت جزیه به حکومت اسلامى را بپذیرند و یا آماده جنگ شوند.
در میان مورخین شکى نیست که هیئت اعزامى مسیحیان نجران در سال دهم هجرى به حضور رسول‏خدا در مدینه رسیدند و صلحنامه را امضاء کردند و تاریخ نگارش این نامه نباید به فاصله زیادى از تاریخ نگارش صلحنامه باشد. ابن‏اثیر کتابت هر دو را در سال دهم هجرى ذکر کرده است . سیدابن‏طاووس در اقبال فرموده است که این نامه بعد از نامه‏هایى بود که رسول‏خدا به کسرى و قیصر نوشت یعنى حدود سال نهم هجرى و بعد از نزول آیه جزیه. به هر جهت مى‏توان یقین پیدا کرد که این نامه مربوط به اواخر دوران مدینه است و قرائن داخلى موجود در متن نامه یعنى اعلام جنگ به مخاطبین و الزام آنها به جزیه، خود بهترین دلیل بر زمان نگارش نامه است (3) پس اگر نگارش این نامه را به دوران مکه مربوط بدانیم خطایى فاحش است. (4) مخاطب مستقیم این نامه اسقف یا اسقف‏هاى نجران بودند و این لفظ از آن رو بر آنها اطلاق مى‏شد که سمت پیشواى دینى بودن مردم را بر عهده داشتند و اسم خاص براى شخص یا اشخاصى به شمار نمى‏آمد. در منتهى‏الارب ذیل لغت «اسقف» آمده است: اسقف صاحب منصبى از مناصب دینى نصارى است که او برتر از «قسیس» و فروتر از «مطران» باشد. مهتر ترسایان در بلاد اسلام اول «بطریق» است و پس از آن «جاثلیق» و پس از آن «مطران» و پس از آن اسقف و پس از آن «قسیس» و پس از آن «شماس».
اما سابقه مسیحیت در نجران بنابر آنچه در برخى منابع آمده است به ورود مردى صالح به نام «فیمیون» بدین منطقه بازمى‏گردد. پیش از او مردم این منطقه بر دین عرب بودند و درخت نخل بزرگى داشتند که او را مى‏پرستیدند به پاى او به عبادت مى‏پرداختند. فیمیون از عباد و زهاد و از موحدین در دین مسیحیت بود و مستجاب الدعوة شده بود. او از شهرى به شهرى مى‏رفت و به کار بنایى مى‏پرداخت و از دسترنج خود مى‏خورد و دین مسیحیت را تبلیغ مى‏کرد تا عبور او به یکى از آبادیهاى شام افتاد و مردى از اهالى آنجا به شأن و منزلت او واقف گشت و پیرو او شد چون از شام بیرون آمدند کاروانى از اعراب آن دو را به بندگى گرفتند و به اهالى نجران فروختند. مردى از اشراف نجران که فیمیون را خریده بود از او کراماتى دید فیمیون بدو گفت از پرستش درختى که نه نفع مى‏رساند و نه ضررى دست بردارید و من‏اگر خدایم را بخوانم او را نابود خواهد کرد. پس تطهیر کرد و دو رکعت نماز خواند و دعا کرد و خدا بادى فرستاد و آن درخت را از جاى برکند و از اینجا اهل نجران به مسیحیت روى آوردند . (5)
و به نقلى دیگر فیمیون به نزدیکى نجران آمد و فرزندى از اهالى آنجا به نام عبدالله‏بن ثامر به نزد او رفت و آمد مى‏کرد و مطالبى از او آموخت و بدان مرتبه رسید که از او عجایبى صادر شد و برخى اهالى نجران چون کرامات او را دیدند به دین او داخل شدند و این خبر چون به پادشاه آن منطقه رسید آن پسر را کشت و آتشى برافروخت و هر کس را که از دین اجدادى خود دست کشیده بود بدان آتش مى‏انداخت و از اینجا داستان اصحاب اخدود شکل گرفت. و برخى در تأیید این حکایت آورده‏اند که پیامبر اسلام فرمود:
چهار آبادى محفوظ هستند مکه و مدینه و ایلیا و نجران و هیچ شبى نیست جز آن که بر نجران هفتاد هزار فرشته نازل مى‏شود و بر اصحاب اخدود سلام مى‏کنند. (6)
بدین ترتیب مسیحیت در نجران استقرار یافت و به مرور زمان ریشه‏دار شد از جمله آثار حضور مسیحیت در این منطقه که توجه دیگران را به‏خود معطوف داشته بود کعبه نجران بود؛ عبادتگاهى که به شکل کعبه مسلمانان ساخته شده بود و بنیان آن را عبدالمدان‏بن الدیان حارثى گذاشته بود. نصاراى نجران بدین معبد اهتمام زیادى داشتند و جمعى از اسقف‏ها در آن مقیم بودند . «اعشى» شاعر عرب در شأن کعبه نجران سروده بود:
...

پی نوشت ها :


1) سیدبن طاووس، اقبال الاعمال، ص 496 ؛ احمدى میانجى، على، مکاتیب الرسول، ج 2، ص .490
2) براى آگاهى از متن این نامه در منابع دیگر نگاه کنید به مکاتیب الرسول، ج 2، ص 502 که حدود 30 منبع با آدرس معرفى شده است.
3) احمد میانجى، على، مکاتیب الرسول، ج‏2، ص .496
4) این اشتباه از بیهقى در «دلائل النبوة»، ج 5، ص 385 سر زده است.
5) ابن‏هشام، السیرة النبویة، ج 1، ص .32
6) یاقوت حموى، معجم‏البلدان، ج 8، ص .372
7) همان ج 8، ص 372؛ زبیدى، تاج العروس، ماده «نجر».
8) بیهقى، دلائل النبوة، ج 5، ص .385
9) زبیدى، تاج‏العروس، ماده «نجر».
10) احمد میانجى، على، مکاتیب الرسول، ج 2، ص .499
11) احمدى میانجى، على، مکاتیب الرسول، ج 2، ص .492
12) یاقوت حموى، معجم البلدان، ج 8، ص 375؛ ابن‏اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 1، ص 645 با تفصیل بیشتر.
13) نگاه کنید به: ابن‏سعد، الطبقات‏الکبرى، ج 1، ص .358
14) اقبال الاعمال، ص 496 تا ص 510؛ علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 21، ص 286 تا ص 325 و نیز حیاة القلوب، ج 4، ص 1307 تا ص‏1340؛ سبیتى، عبدالله، المباهله، ص 115 به بعد . و چون متن منقول در اقبال الاعمال مشتمل بر لغات مشکل است علامه مجلسى یازده صفحه از بحار را به شرح لغات مذکور اختصاص داده است.
15) از عجایبى که در رساله ماسینیون (ص 102) وجود دارد آن است که گوید: «ابوالمفضل محمدبن عبدالله‏بن مطلب شیبانى محدث شیعى بغدادى بین سالهاى 312 و 318 در «معلثایا» (روستایى در شمال موصل) به منظور گرفتن اجازه‏نامه روایى کتب دانشمندى شیعى از فرقه غلات شیعه که پس از طرد از جامعه شیعى بغداد به «معلثایا» در شمال موصل آمده بود، اقامت گزید. نام این دانشمند شیعى محمدبن على شلمغانى مؤسس فرقه عزافریه است کسى که پس از اعدام در بغداد جسدش سوخته شد. (نجاشى 268 و نیز الذهبى سیر اعلام النبلاء 14/566 و نیز الفرق بین الفرق 249 و نیز البدایة والنهایة 11/179 و نیز ابن‏عماد در شذرات 2/293) از آنجا که مى‏دانیم وى درباره مباهله کتابى تألیف کرده، مؤکدا این کتاب از آن شلمغانى است و از اینجا فهمیده مى‏شود که چرا ابن‏اشناس و رضى طوسى [در اقبال الاعمال‏] نخواسته‏اند نام مؤلف رساله مباهله را ذکر کنند. متن این رساله در بحارالانوار مجلسى آمده است.»
بدین وسیله ماسینیون مى‏خواهد بگوید کتاب مباهله ابوالمفضل شیبانى همان کتاب مباهله شلمغانى است و ابن‏اشناس نیز آنچه را در مورد واقعه مباهله گفته است از کتاب مباهله شلمغانى گرفته است و در نتیجه آنچه به سیدبن طاووس رسیده است همان کتاب مباهله شلمغانى است ولى چون شلمغانى نزد امامیه مذموم است هر سه مؤلف نخواسته‏اند نام او را به میان آورند.
در پاسخ این مطلب باید گفت که اولا شاهدى بر این ادعا ذکر نشده است و این تنها حدس ماسینیون است و مرحوم آقابزرگ طهرانى نیز در «الذریعه» ج 19، ص 47 کتاب مباهله محمدبن عبدالله‏بن محمدبن عبدالمطلب الشیبانى را که ابن‏طاووس از او نقل مى‏کند غیر از کتاب مباهله شلمغانى شمرده است. و ثانیا بر فرض که مطالب منقول مستند به کتاب شلمغانى باشد بازهم از اعتبار آن چیزى کم نمى‏شود و توضیح این امر نیازمند ذکر سخن رجال شناسان شیعه در مورد شلمغانى است. شیخ طوسى در مورد محمدبن على شلمغانى مکنى به ابوجعفر و معروف به ابن ابى العزاقر گوید او داراى کتاب‏ها و روایاتى است. نخست مستقیم الطریقه بود و سپس تغییر حال پیدا کرد و سخنان باطلى از او شنیده شد. سرانجام سلطان وقت او را به قتل رساند و از جمله کتابهاى او که در حال استقامت نوشت کتاب التکلیف است. نجاشى گفته است که او در میان اصحاب ما شخصى پیشرو بود ولى حسد او بر ابوالقاسم‏بن روح سبب شد که از مذهب بیرون رود و توقیع امام زمان‏علیه السلام در ذم و لعن شدید او صادر شد. و نجاشى از جمله کتب او کتاب المباهله را ذکر کرده است. از شیخ ابوالقاسم‏بن روح در مورد کتابهاى ابن ابى‏الغراقر بعد از آن که مشمول ذم و لعن حضرت شد، پرسیدند و گفتند چگونه به کتب او عمل کنیم در حالى که خانه‏هاى ما از کتب او پر است. شیخ گفت من همان را مى‏گویم که امام عسکرى‏علیه السلام در مورد کتب بنوفضال فرمود. از امام عسکرى پرسیدند چگونه به کتابهاى بنو فضال عمل کنیم و حال آنکه خانه‏هاى ما از آن پر است. حضرت فرمود: آنچه را نقل کردند بگیرید و آنچه را از خود گفته‏اند ترک کنید (آیت‏الله خوئى، معجم رجال الحدیث، ج 17، ص 47) .
اما در مورد حسن‏بن محمدبن اسماعیل‏بن محمدبن اشناس البزاز باید گفت شیخ نورى در خاتمه مستدرک الوسائل او را از مشایخ طوسى دانسته است (معجم رجال الحدیث، ج 5، ص 111).
خطیب بغدادى در تاریخ بغداد در مورد ابن‏اشناس گوید مقدار کمى حدیث از او گرفتم و نقل او صحیح بود جز آن که رافضى خبیث المذهب بود. خانه‏اش در کرخ بود و مجلسى داشت که شیعه بدان حاضر مى‏شد و در سال 439 از دنیا رفت (تسترى، قاموس الرجال، ج 3، ص 355).
اما در مورد سید محمدبن عبدالمطلب‏بن ابى‏طالب الحسینى الشیبانى باید گفت که شیخ منتجب‏الدین در فهرست خود او را فقیهى عادل به شمار آورده است (معجم رجال الحدیث، ج 17، ص 260).
وثاقت و جلالت این سه دانشمند شیعى یعنى ابن‏طاووس و ابوالمفضل شیبانى و ابن‏اشناس دلیل است که بر فرض آن که از کتاب مباهله شلمغانى نقل کرده باشند، مطالب این کتاب صحیح و داراى اعتبار است و آراى باطلى که بعدها از شلمغانى صادر شد ضررى به منقولات پیشین او نمى‏زند.
16) بیهقى در دلائل النبوة، ج 5، ص 385 واقعه را به شکل دیگرى نقل مى‏کند او مى‏نویسد که اسقف نجران ابوحارثةبن علقمه پس از دریافت نامه رسول‏خدا به سراغ شرحبیل‏بن داعة الهمدانى فرستاد و شرحبیل گفت من مى‏دانم که خدا وعده داد به ابراهیم که در ذریه اسماعیل نبوت را قرار دهد و بعید نیست که این مرد همان پیامبر موعود باشد ولى من در مسأله نبوت رأیى ندارم. پس از او ابوحارثه به سراغ عبدالله‏بن شرحبیل الاصبحى و پس از و به سراغ جباربن فیض الحارثى فرستاد که آن دو نیز سخنى شبیه سخن شرحبیل گفتند و بیهقى در آخر آورده است که همین سه تن در مدینه به خدمت رسول‏خدا رسیدند و با او مذاکره کردند که نقل او مخالف نقل مشهور مورخین است. و جلال الدین سیوطى در تفسیر الدر المنثور در ذیل آیه مباهله همین داستان را از بیهقى‏آورده است و علامه طباطبائى نیز در المیزان در ذیل آیه مباهله بدان اشاره کرده است و ابن‏کثیر در البدایة و النهایة، ج 5، ص 63 نیز واقعه را بدین شکل نقل کرده است ولى آن نقل مشهور را نیز آورده است که ابوحارثه و سید و عاقب و کرز به طرف مدینه حرکت کردند.
17) سیدبن طاووس، اقبال الاعمال، ص 41510) در متن سعد السعود «حجام» دیده مى‏شود و در بیشتر کتب رجال نیز همینگونه ضبط شده است ولى در برخى موارد جحام آمده است و نیز على‏بن مروان در «حیاةالقلوب» تبدیل شده است به «على‏بن ماهیار» ولى این اشتباه نیست چون نام کامل مؤلف کتاب مذکور محمدبن العباس‏بن على‏بن مروان‏بن ماهیار است. استاد محمد باقر محمودى در مقدمه کتاب النور المشتعل من کتاب ما نزل من القرآن فى على‏علیه السلام، ص 14 مى‏فرماید: چند کتاب با عنوان ما نزل من القرآن فى على‏علیه السلام یافت شده است از جمله آنهاکتاب محمدبن العباس بن على‏بن مروان‏بن الماهیار، ابوعبدالله البزاز المعروف بابن الحجام است که تمامى آیات را استقصا کرده است. ترجمه ابن حجام در فهرست نجاشى ذیل شماره (1014) آمده است. نجاشى در حق او گوید «ثقة ثقة من اصحابنا عین سدید کثیر الحدیث» براى اوست کتاب «ما نزل من القرآن فى اهل البیت» جماعتى از اصحاب ما گفته‏اند که به لحاظ معنا و مضمون کتابى همانند آن تصنیف نشده است و گفته شده که هزار برگ است. شیخ طوسى در فهرست خود سخنى قریب به سخن نجاشى دارد و در رجال خود در مورد کسانى که مستقیما از معصومین روایتى نقل نکرده‏اند از او یاد کرده و گفته است محمدبن العباس‏بن على‏بن مروان معروف به ابن‏حجام کسى است که تلعکبرى از او حدیث شنیده است و از او اجازه دارد .
سیدبن طاووس در باب 98 از کتاب الیقین فرموده است که او احادیث خود را از رجال اهل سنت نقل مى‏کرد تا در استدلال و اقامه حجت رساتر باشد.
18) سیدبن طاووس از جمله آنها رجال زیر را نام مى‏برد:
ابوالطفیل عامربن وائله ـ جریربن عبدالله السجستانى، ابوقیس المدنى، ابوادریس المدنى، حسن‏بن على‏علیه السلام، عثمان‏بن عفان، سعدبن ابى وقاص، بکربن مسمار، طلحةبن عبدالله، زبیربن العوام، عبدالرحمن‏بن عوف، عبدالله‏بن العباس، ابورافع مولى رسول الله ص، جابربن عبدالله، البراءبن عازب، انس‏بن مالک، المنکدربن عبدالله عن ابیه، على‏بن حسین‏علیه السلام، ابوجعفر محمدبن على‏بن الحسین‏علیه السلام، ابوعبدالله جعفربن محمدبن الصادق‏علیه السلام، الحسن البصرى، قتاده، علباءبن احمر، عامربن شراحیل الشعبى، یحیى‏بن نعمان، مجاهدبن حمر الکمى، شهربن حوشب. (سعدالسعود، ص 90).
19) سیدبن طاووس، سعدالسعود، ص 90 با کمى تلخیص و نیز شیخ مفید، الاختصاص، ص 114؛ علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 21، ص 350؛ علامه مجلسى، حیاةالقلوب، ج 4، ص 1302 و منابع بسیارى زمین خوردن کرز و سخن او و پاسخى را که شنید به اختصار آورده‏اند از جمله علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 21، ص 326؛ احمدى میانجى، على، مکاتیب الرسول، ج 2، ص 492؛ ابن‏کثیر، البدایة و النهایة، ج 5، ص 67؛ شیخ طبرسى، اعلام الورى، ج 1، ص 254در برخى منابع این شخص کرزبن علقمه برادر ابوحارثه معرفى شده است که پاسخ مذکور را از همان برادرش ابوحارثه شنید و از آنجا که در بیشتر منابع از ابوحارثه اسقف اعظم در این سفر یاد کرده‏اند. بعید نیست که پاسخ مذکور از همو باشد. بیهقى در دلائل النبوه، ج 5، ص 382 آورده است که چون کرز پاسخ مذکور را شنید در او اثر کرد و سرانجام مسلمان شد. ابن‏هشام در السیرة النبویة، ج 2، ص 222 داستان را به شکل دیگرى و در مورد پسر ابوحارثه نقل شده است.
20) تعداد نفرات این هیئت به غیر از ارقام مذکور نیز گزارش شده است ولى اختلاف منابع در این جهت چیز مهمى نیست.
21) سیره حلبى، ج 3، ص 235؛ سیدبن طاووس، اقبال الاعمال، ص 510؛ علامه مجلسى، حیاةالقلوب، ج 4، ص .1341
22) شیخ طبرسى، اعلام الورى، ج 1، ص 254؛ ابن‏هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 224؛ بیهقى، دلائل النبوة، ج 5، ص 382؛ ابن‏سعد، الطبقات الکبرى، ج 1، ص 357 ولى در تفسیر قمى سید غیر از اهتم شمرده شده است و نیز شیخ مفید در الارشاد، ج 1، ص 222 عبدالمسیح را غیر از عاقب قرار داده است. و در تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 450 آمده است که سرورشان ابوحارثه اسقف بود و عاقب و سید و عبدالمسیح و کوز و قیس و ایهم همراه او بودند.
23) شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص 48222) سیره حلبى، ج 3، ص .236
24) تفسیر قمى، ذیل آیه مباهله
25) بیهقى، دلائل النبوة، ج 5، ص 382؛ ابن‏هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 224؛ ابن‏سعد، الطبقات الکبرى، ج 1، ص 357؛ سیدبن طاووس، اقبال الاعمال، ص 510
26) سیدبن طاووس، اقبال الاعمال، ص 510؛ علامه مجلسى، حیاة القلوب، ج 4، ص .1341
27) علامه مجلسى، حیاةالقلوب، ج 4، ص 1298 به نقل از شیخ طبرسى؛ احمدى میانجى، على، مکاتیب الرسول، ج 2، ص 495 ولى ابن‏سعد در الطبقات الکبرى، ج 1، ص 357 آورده است که عثمان به آنها گفت این وضع ظاهرى شما سبب اعراض رسول‏خدا بوده است؛ ابن‏کثیر، البدایة والنهایة، ج 5، ص 65؛ شیخ طبرسى، اعلام الورى، ج 1، ص 254
28) ابن‏هشام این سه نفر را طرف مذاکره رسول‏خدا معرفى کرده است ولى شیخ مفید تنها از مذاکره ابوحارثه با رسول‏خدا سخن گفته است. برخى مانند حلبى و ابن‏شبه طرف مذاکره را تعیین نکرده‏اند.
29) شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص 222
30) سیره حلبى، ج 3، ص 235 ولى ابن‏هشام در السیرة النبویة ج 2، ص 222 دعوت به اسلام را بعد از مجادلات آنها با حضرت ذکر کرده است.
31) ابن‏شبه، تاریخ المدینة المنورة، ج 2، ص 586؛ سیره حلبى، ج 3، ص 235 ولى در تفسیر ثعلبى و مناقب ابن‏مغازلى و نیز در روایت شعبى از جابر آن سه چیز پرستش صلیب، خوردن گوشت خوک‏و شرب خمر ذکر شده است. نگاه کنید به ابن بطریق، العمدة، ص 190؛ ابن‏طاووس، الطرائف، ص 42؛ ابونعیم اصفهانى، النور المشتعل، ص 50؛ سیوطى در الدر المنثور هر دو نقل را آورده است.
32) سیره حلبى، ج 3، ص 235 و بیهقى در دلائل النبوة ج 5، ص 384 آورده است که نصاراى نجران و احبار یهود در نزد رسول‏خدا با هم منازعه کردند. علماى یهود مى‏گفتند «ما کان ابراهیم الا یهودیا» و نصارى در مقابل مى‏گفتند «ما کان ابراهیم الا نصرانیا» پس خداوند این آیه را فرستاد «یا اهل الکتاب لم تحاجون فی ابراهیم و ما انزلت التوارة و الانجیل الا من بعده... والله ولى المؤمنین» (آل عمران / 64ـ68) و رسول‏خدا هر دو طائفه را به اسلام دعوت کرد. از آن میان ابورافع قرظى گفت آیا از ما مى‏خواهى که تو را بپرستیم آن چنان که نصارى عیسى‏بن مریم را مى‏پرستند؟ حضرت فرمود معاذالله که غیر خدا را من بپرستم یا به عبادت غیر خدا امر کنم من بدین کار مبعوث و مأمور نشده‏ام پس خداوند این آیات را فرو فرستاد «ما کان لبشر ان یؤتیه‏الله الکتاب و الحکم و النبوة ثم یقول للناس کونوا عبادا لى من دون‏الله... بعد اذ انتم مسلمون». (آل‏عمران / 78 و 79)
33) ابن‏هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 224 و نیز بیهقى در دلائل النبوة، ج 5، ص 385 و شیخ طبرسى در اعلام الورى، ج 1، ص 254 گفته است که از آیه اول تا آیه هفتاد نازل شد . و قابل توجه است که ابن‏هشام تمام هشتاد آیه اول سوره آل‏عمران را شرح و تفسیر کرده است ولى از نزول آیه مباهله در حق اهل بیت پیغمبر چیزى نگفته است.
34) ولى سیدبن طاووس در اقبال الاعمال ص 511 آورده است که مسیحیان گفتند در امر عیسى از اعتقادى که داریم بازنمى‏گردیم و به گفته تو نیز اقرار نداریم پس بیا با تو ملاعنه کنیم تا ببینیم کدامیک از ما بر حق است و آن که دروغگو است به لعنت و عذاب عاجل الهى گرفتار شود. آنگاه خداوند آیه مباهله را فرو فرستاد و پیغمبر آن را بر مسیحیان تلاوت کرد و فرمود خداوند مرا مأمور ساخته که خواهش شما را برآورده سازم. این سخن از سیدبن طاووس سخنى غریب و غیرقابل پذیرش است.
35) شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص .224
36) اقبال الاعمال، ص .511
37) سیره حلبى، ج 3، ص .236
38) تفسیر قمى، ذیل آیه مباهله؛ علامه مجلسى، حیاة القلوب، ج 4، ص .1301

منابع :

کتاب مباهله

منابع از کتب معتبر علمی می باشد.

لینک دانلود را پس از پرداخت دریافت می کنید .

پرداخت توسط کلیه کارت های عضو شتاب امکان پذیر است .



خرید و دانلود تحقیق  آماده در مورد  مروری بر واقعه تاریخى مباهله