مبانی نظری و پیشینه آموزش خودکنترلی و پرخاشگری
55 صفحه
همراه با منابع
ادبیات و پیشینه پژوهش.... 11
استرس والدینی.. 12
مدل تنیدگی والدینی ابیدین: 15
پیامدهای تنیدگی بر والدین وکودکان.. 17
عوامل تأثیر گذار بر تنیدگی والدینی و والدگری.. 18
عوامل برون خانوادگی تنیدگی والدینی: 18
پرخاشگری.. 23
انواع پرخاشگری: 24
عوامل تعیین کننده پرخاشگری: 25
اجتماعی بودن پرخاشگری: 27
نظریه خبرپردازی اجتماعی: 29
رویکرد روانپویشی : 30
پرخاشگری از دیدگاه پژوهشهای رفتاری: 31
کنترل پرخاشگری.. 36
رابطه خودکنترلی و پرخاشگری.. 38
تاریخچه ی خودکنترلی.. 39
خودکنترلی گری.. 42
ضرورت خویشتنداری.. 42
خودکنترلی و رفتارهای تکانشی.. 43
خود کنترلی وهوش هیجانی.. 46
خودکنترلی رفتاری و مؤلفه های آن.. 47
مبانی نظری و پیشینه اختلالات شخصیت و اقدام به خودکشی
45 صفحه
همراه با منابع
تعریف خودکشی و افکار خودکشی
واژه ی خودکشی به معنای قتل نفس است. در فرهنگ معاصر خودکشی به مفهوم خاتمه دادن عمدی به زندگی به میل خود و به سمت خود تعبیر شده است و اعتقاد بر آن است که این واژه اولین بار در نیمه قرن هفدم به کار برده شده است. علم خودکشی شناسی را پرفسور آلمانی به نام بونگر1 در سال 1929 ابداع کرد. در اواخر قرن نوزدهم امیل دورکیم2، جامعه شناس فرانسوی، و فروید3 زمینه روش شناسی خودکشی را مورد بررسی جدی قرار دادند (به نقل از آذر، و شفیعی کندجانی، 1385).
خودکشی از ترکیب دو واژه ی سوی4 به معنی خود و ساید5 به معنی کشتن تشکیل شده است. خودکشی عملی است که با قصد آسیب رساندن به خود توسط شخص انجام می شود که می داند چه می کند و چه پیامد احتمالی خود را می داند (فولادی، 1381).
خودکشی در لغت نامه ی دهخدا به معنای " خود را به وسیله ای کشتن ، انتحار ، کار زیاد کردن ، کوشش بسیار " آمده است ( لغت نامه ی دهخدا ،1347).
اشنایدین6 خودکشی را چنین تعریف می کند«عمل آگاهانه نابودسازی بدست خود که در بهترین مفهوم آن را می توان یک ناراحتی چند بعدی در انسان نیازمندی دانست که برای مسئله مشخص ، خودکشی را بهترین راه می داند».(علیرضایی،1382) برطبق نظر کی ردفیلد جیمون (خودکشی مخفیانه ترک کردن اعضاء خانواده ، دوستان و همکاران به خاطر تعامل با یک فقدان شدید یا احساس گناه است»(علیرضایی،1382).
________________________________
1-Bonger
2-Emile Dorkheim
3-Frued
4-Sui
5-Cide
6-Shnaydman
امیل دورکیم1 (1917) دراثر معروف خود به نام خودکشی آن را پدیده ای اجتماعی به شمار آورده و چنین تعریف می کند :خودکشی عبارت است از هر نوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار منفی یا مثبت خود قربانی است که می بایست چنان نتیجه ای به بار آورد (رفیعی ،1388).
هم چنین می توان به تعریف دشه اشاره کرد که می گوید : " اقدامی معمولاً از روی آگاهی برای سر به نیست کردن خود به آن ترتیب که مرگ هدف یا وسیله باشد ." (ریئس دانا ،1380).
دلماس2 نیز خودکشی را عبارت می داند از " عملی که به وسیله ی شخص برای معدوم ساختن خود انجام می دهد ، در حالی که اختیار مرگ و زندگی در حیطه قدرت اوست و از لحاظ اخلاقی موظف به انجام این عمل نمی باشد" (اسلامی نسب، 1371).
مین جر3 روانشناس، میل به مرگ را نزد فرد خودکش آرامشی می داند که در اثر تنش های جامعه - محدودیت های اجتماعی واخلاق، که توانسته مانع از رهاشدن انرژی پرخاشگری و جنسی فرد شود و در نهایت فشار داخلی پدید می آورد - به آن دست پیدا کرده است (ریئس دانا،1380).
خودکشی یکی از معضلات بهداشت روان است. بر اساس گزارش رسمی سال 1996 سازمان بهداشت جهانی هر ساله حداقل 500 هزار نفر در جهان با خودکشی به زندگی خود پایان می دهند.
پیشینه و مبانی بازی درمانی شناختی - رفتاری و اضطراب کودکان
34 صفحه
همراه با منابع
بازی درمانی شناختی رفتاری[1]
بازی درمانی شناختی-رفتاری (CBPT) یک درمان حساس به تحول برای کودکان کم سن است که بر مبنای انعطاف پذیری، انتظار کاهش یافته در استفاده از گفتار و وابستگی افزایش یافته به رویکردهای تجربه ای[2] بنا شده است. توسعه CBPT برای کودکان پیش از سن مدرسه تنظیمات نسبتا منحصر بفردی از درمان شناختی را طلب می کند، از این جهت که درمان شناختی در ابتدا برای بزرگسالان ایجاد گشته بود. CBPT به طور معمول شامل یک مولفه الگوبرداری است که از طریق آن مهارت های مقابله ای تنظیم کننده عرضه می شوند. از طریق استفاده از بازی، تغییرات شناختی به طور مستقیم منتقل می شوند و رفتارها دارای انطباق بیشتر قابل معرفی به کودک می گردند. الگوبرداری بخشی است که در بسیاری از مداخلات خاص رفتاری و شناختی بکار برده می شود. تعمیم و جلوگیری از پاسخ از جمله عناصر مهم CBPT هستند. با کمی تغییر، بسیاری از اصول درمان شناختی که برای استفاده با بزرگسالان طراحی شده اند برای کودکان کم سن نیز کاربردپذیر می شوند (نل[3]، 1985).
[1] .cognitive-behavioral play therapy
[2] .experiential
[3] .Knell
مبانی نظری و پیشینه رابطه نگرش مذهبی با بهزیستی روانشناختی و فرسودگی شغلی
40 صفحه
همراه با منابع
مفهوم بهزیستی روانشناختی:
در بطن جنبش نوین روان شناختی مثبت نگر بسیاری از پژوهشگران برجسته بر لزوم در نظر گرفتن جنبه های مثبت بشر و مفهوم بهزیستی در تعریف سلامت روان تاکید کرده اند و غالب آنها فقدان بیماری های روانی و وجود بالای بهزیستی را به عنوان سلامت روانی تلقی می کنند . بهزیستی روانی به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی سلامت عمومی و رضایت در زندگی در خلال دو دهه گذشته توجه بسیاری از روانشناسان و محققان را به خود جلب کرده و پژوهشهای گسترده ای در این باره انجام گرفته است. در این راستا رضایت از زندگی به یک فرایند قضاوتی شناختی اشاره دارد که در آن افراد به طور کلی کیفیت زندگی خود را بر اساس مجموعهای از ملاک ارزشیابی می کنند و با توجه به پیامدهای نارضایتی از زندگی و مفهوم موجود در تعریف مذکور، رضایت از زندگی گویای سلامتروان است (نادی،2012).
یکی از عوامل مهمی که با عملکرد شغلی افراد رابطه دارد بهزیستی روانشناختی و رضایت از زندگی است احساس خرسندی و بهزیستی در طول عمر ،از مؤلفه های نگرش مثبت افراد نسبت به جهانی است که در آن زندگی میکنند . در واقع تجربه شادمانی و رضایت از زندگی هدف عالی زیستن در این جهان به شمار میرود و احساس غم و ناخرسندی اغلب مانعی در راه انجام وظایف است (ریف،1995).
احساس بهزیستی به معنای ارزیابی کلی از زندگی است که بر اساس اهداف شخصی و میزان دسترسی به آنها شکل میگیرد .این عامل یکی از مهمترین نیازهای روانی بشر در زندگی تلقی می شود و به همین دلیل اثرات عمده ای بر شکل گیری شخصیت آدمی ودر یک کلام مجموعه زندگی انسان دارد ودر پی آن همیشه بر عملکرد انسان در سطوح مختلف تأثیر می گذارد(گیلمن[1]،2005).
بهزیستی روانشناختی دارای مقیاسهائی است که همگی سه مشخصه کلی دارند: اول اینکه درونی هستند؛ یعنی در درون تجربه فرد قرار می گیرند، دوم اینکه بهزیستی روانشناختی اندازه گیریهای مثبت راشامل می شود، از این نظر با اندازه گیریهائی مثل بهداشت روانی که با فقدان مولفه های منفی تعریف می شود تفاوت دارد. سوم اینکه اندازه گیریهای بهزیستی روانشناختی نوعأ سنجش کلی از تمام جوانب زندگی یک شخص را شامل می شود گرچه می توان خلق یا رضایت را درون حیطه خاصی سنجید، تأکید معمولأ روی قضاوتی یکپارچه از
زندگی شخص است. بهزیستی روانشناختی به عنوان رشد استعدادهای واقعی هر فرد تعریف می شود وافزایش ظرفیت حالتهای مثبت و کاهش حالتهای منفی به عنوان بهزیستی بهینه تعریف میشود و ارتقای سطح بهزیستی روانشناختی یکی از اهداف روانشناسی در قرن حاضر محسوب میشود (صحرائیان، 1390) .
بهزیستی بر حسب کیفیت و کمیت مولفه ها ئی تعریف می شود که بر اساس آن افراد زندگی خود را لذت بخش می بینند .به عبارت دیگر ، اینکه افراد چگونه زندگی خود را ارزیابی می کنند به بهزیستی مربوط می شود(دینر[2]،2000).
[1] - Gilman,R. & Huebner,E.S.
[2] - Diener,E.
مبانی نظری و پیشینه آلکسی تایمیا و سبک های ابراز هیجان
60 صفحه
همراه با منابع
ویژگیهای آلکسی تایمیا
آلکسی تایمیا، ساختاری است که احتمالاً با کنترل هیجانی مرتبط است (کینگ[1] و همکاران، ١٩٩٢). آلکسی تایمیا عدم ابراز هیجانها، به دلیل نقص در توانایی برای پردازش و تنظیم هیجانها به شیوه شناختی (گرین[2] و همکاران، ١٩٩١؛به نقل از سرویس[3] و همکاران، ١٩٩٩) یا بازداری آگاهانه تر ابراز هیجانی است. آلکسی تایمیا، یک اختلال ویژه در کارکرد روانشناختی است که به وسیله مشکلاتی در توانایی برای بیان کلام عاطفه و برای خیال پردازی ماهرانه مشخص میشود. این اختلال سه مؤلفه اصلی دارد که عبارتند از: الف) مشکل در تشخیص احساسهای شخصی؛ ب)مشکل در توصیف احساسها و افکار جهت گیری شده به بیرون و سعی در تطبیق خود با نظرات دیگران (همان منبع).
مشکل در ابراز هیجان و تمیز حالتهای هیجانی از حواس بدنی، از مشخصههای دیگر آلکسی تایمیا است (گراس[4] و همکاران،٢٠٠٠). اندازه گیری آلکسی تایمیا مخصوصاً در بیماران میتواند مهم باشد؛ زیرا بین نوع اولیه و ثانویه اختلال، تمایزهایی قائل شده اند. نوع ثانویه این اختلال، بازداری هیجانی در واکنش به یک تجربه آسیب زا را نشان میدهد (سرویس و همکاران، ١٩٩٩). ناتوانی در بازشناسی و توصیف کلامیهیجانهای شخصی، فقر شدید تفکر نمادین که آشکار سازی برخورد ها، احساسات، تمایلات وسائقها را محدود میکند، ناتوانی در به کارگیری احساسات به عنوان علایم مشکلات هیجانی، تفکر انتزاعی در مورد واقعیتهای کم اهمیت بیرونی، کاهش یادآوری رویاها، دشواری در تمایز بین حالتهای هیجانی و حسهای بدنی، فقدان جلوههای عاطفی چهره، ظرفیت محدود برای همدلی و خودآگاهی. همچنین نارسایی در تنظیم و مدیریت هیجانها (فرآیند گذار از پردازش به عمل) نیز از ویژگیهای نارسایی هیجانی است (باگبی و همکاران، 1994).
[1]. King
[2] .Green
[3] . Servaes
[4]. Gross