فرمت ورد قابل ویرایش
شامل: 77 صفحه
مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی
مقدمه
دانش امروزه در قلب اقتصاد جهان قرار دارد و مدیریت دانش در موفقیت نهادها، یک امر حیاتی تلقی میشود. (کلاگ و همکارانش[1] 2001، 4). با اینکه دانش همه جانبه نبوده ولی سعی دارد که این چنین باشد و توانسته است که تحولی در ماهیت فعالیتهای اقتصادی ایجاد نماید. دانش برخلاف دادهها و اطلاعات، دربردارندهی آگاهی نیز هست که یک ویژگی انسانی به حساب میآید و در محیط ماشینی و کامپیوتری چندان معنا ندارد (زارعی هنزکی ، 1389). در حالی که نمایندگان آن کارکنان (کارگران) دانش هستند. مهارت این کارکنان، دارایی ارزشمندی است که نهادها دارند (گیدنز[2] 2006، 69). تغییر و تحول از دنیائی که به منابع فیزیکی وابسته است به دنیائی که به دانش مسلط است، چنان تغییر چشمگیری در قدرت اقتصادی به وجود آورده که تنها در زمان پیدایش انقلاب صنعتی اتفاق افتاد (برتون- جونز[3] 1999، 3). منابع اصلی اقتصادی، منابع طبیعی، نیروی کار و سرمایه به حساب نمیآیند. منابع اقتصادی دانش بوده و خواهد بود (دراکر[4] 1993، 7).
دانش با اهمیتترین دارایی اقتصادی است که سازمانهای کسب و کار آن را در اختیار دارند و نیز عامل تعیین کننده نوآوری، سودآوری و مزیت رقابتی پایدار آنها محسوب میشود (سیف اللهی، داوری، 1388). پیتر دراکر اندیشمند مدیریت معتقد است که ارزش از طریق نوآوری و تولید ایجاد میشود که هر دو در گرو به کارگیری دانش است (عالم تبریز، محمد رحیمی، 1387).
برای درک بهتر مدیریت دانش به عنوان یک راهکار عملی، و سپس تشخیص آن در چارچوب سازمان خود، بایستی ابتدا به مفهوم برخی کلمات اساسی توجه کرد: داده[5]، اطلاعات[6]، دانش[7] و خرد[8]. این چهار عنصر در سازمانها وجود دارند و به شکلی پویا در حال تبدیل به یکدیگر هستند.
داده: مجموعهای از واقعیتها و مشاهدات که به تنهایی دارای مفهوم خاصی نیستند و میتوانند به صورت کامپیوتری مورد پردازش واقع شوند (اخگر، جهانیان، 1389). همچنین میتوان گفت دادهها کمیتهای عددی یا خصیصههایی هستند که در نتیجهی مشاهده، آزمایش یا محاسبه حاصل شده اند (برگرون، برایان[9]؛ 2003).
اطلاعات: تفسیر انسان از دادهها را اطلاعات میگویند (اخگر، جهانیان، 1389).
دانش: چکیدهای از یک فرآیند یادگیری یا به عبارتی اطلاعاتی که در عمل به کار گرفته شده است. دانش قابلیتی دارد که داده و اطلاعات به نوعی فاقد آن هستند، و آن، قابلیت حل مساله است. با این تعریف، هر جا یادگیری رخ دهد میتوان انتظار داشت دانش به شکلی حضور داشته باشد (اخگر، جهانیان، 1389).
خرد: عبارت است از درک ماهیت اصول حاکم بر الگوهای دانش. افرادی که دارای حکمت باشند با ایجاد تغییر در ساختار موجود میتوانند تجربه، زمینه و دانش جدیدی را ایجاد کنند. این افراد تفکر انتقادی دارند و خلاقیت و نبوغ در این قشر در سطح بسیار بالایی قرار دارد. فرد در صورتی که به خرد دست یافته باشد میتواند با ایجاد رابطه بین تجربیات مختلف، چشم انداز جامع تری پیدا کند و علاوه بر اقدامات عملی که در راستای دانش خود انجام میدهد، در سایه تفکر خلاقانه راههای مختلفی را به همراه مزایا و معایب آنها برای خود ترسیم میکند. تفاوت بین قضاوت شخص دانشمند و خردمند در این است که شخص دانشمند ممکن است بر اساس تجربیات محدودتری قضاوت کند ولی خردمند با ایجاد رابطه بین تجربیات مختلف و استفاده از چاشنی خلاقیت در مورد پدیدهها قضاوت میکند (حسن زاده، 1388).
مدیریت دانش
چرخهی دانش
دانش، دانش میآفریند. همان فرآیندهایی که به کار گرفته میشود تا دانش ایجاد، منتقل و به کار گرفته شود خود منتج به دانش جدید میشود. کارمند دانش را از پایگاههای اطلاعاتی مشکل/راه حل به کار میگیرد تا مشکل مشابهی را که کمی با آن تفاوت دارد حل کند. این راه حل موفق (که البته مستندسازی و ذخیره شده است) اکنون پایه دانش سازمانی را گسترش میدهد. به همین ترتیب، ایدههایی را میتوان در جلسات بحث و تبادل نظر مطرح کرد تا ایدههای جدید منتشر شود، ایدههایی که برخی از آنها بینشهای جدید با ارزشی ارائه میدهد که به دانش سازمان میافزاید. نتیجه، چرخه دانشی است که در آن دادهها به اطلاعات تبدیل میشوند. اطلاعات، دستچین و تقویت گردیده و تبدیل به دانش میشود. این دانش سپس به کار گرفته میشود و نتایج آن مستند میگردد و دادهها و اطلاعات جدید و توسعه فرآیندهایی را در پی دارد. شکل زیر عناصر تشکیل دهنده این چرخه را نشان میدهد (رادینگ، آلن؛ 1998، به نقل از لطیفی؛ 1383).
[1] Kluge.et.al
[2] Giddens
[3] Burton - Jones
[4] Druker
[5] Data
[6] Information
[7] Knowledge
[8] wisdom
[9] Bergeron, Bryan
فرمت ورد قابل ویرایش
شامل: 66 صفحه
منابع کامل
مدیریت دانش و عملکرد شغلی کارکنان
مدیریت دانش
تعاریف دانش و انواع آن
دانش تنها منبعی است که با بکارگیری افزایش می یابد مدیران حرفه ای دانش بخاطر رشد انفجاری دانش، طول عمر کوتاه آن و ماهیت روز افزون و دانش محور همه فرآیندهای مدیریتی با تقاضای فوق العاده مواجه اند. شما بایستی سریعا عمل کنید اگر درنگ کنید تا زمانی که تلاشهای رقبای شما در زمینه مدیریت دانش به بار بنشیند آنگاه ممکن است که رسیدن به رقبا دیگر خیلی دیر باشد (حسینی خواه ، 1385 ، 12).
تاکنون اجماعی در مورد ماهیت دانش حاصل نشده است. در تاریخ تفکر بشری نیز چنین اجماعی وجود ندارد (جونز ، 1952). خلاصه ای از تعاریف ارائه شده به وسیله نویسندگان و محققان مدیریت دانش در اینجا مطرح میشود.
دانش عبارت است از :
« اعتقاد درست توجیه شده »: این تعریفی است که بسیاری از فیلسوفان به ویژه فیلسوفانی که معتقدند ادعای دانش به وسیله واقعیت توجیه میشود (گلدمن 1991) نونکا و تاکیوچی (58، 1995) نیز این تعریف را پذیرفته اند.«اطلاعات در یک بستر »: این تعریف ریشه در معرفت شناسی عقل گرای کارتزین دارد. در این دیدگاه ادعای دانش زمانی معتبر است که در چارچوب بزرگتر دانش بر قرار سازد ( آن ، 1970 ) دیدگاه عقل گرا میگوید: که دانش اطلاعات در یک بستر است و این بستر مشخص است که اطلاعات ناشی از یک ایده را به عنوان دانشی که باید با سیستم قیاسی بزرگتری که در آن قرار میگیرد تعدیل کند (جعفر نژاد، سفیری، 1387 ، 21 -22 ).فرهنگ لغت وبستر (2000) دانش را واقعیت یا حالت دانستن بعضی چیزها یا مهارت هایی که به وسیله تجربه یا تداعی حاصل می شود؛ تعریف کرده است یا مجموعه مدل هایی که ویژگی ها و رفتارها را در یک قلمرو مشخص توصیف میکند و ممکن است در مغز اشخاص یا در فرآیند های تولید و اسناد موجود باشند.
پولانی و کانتر ( 1962 ، 1999) دانش را قدرت اقدام و اخذ تصمیمات ارزش آفرین تعریف کردهاند (عدلی ، 1384، 8 ).
از نظر ولف دانش، اطلاعات کاربردی و سازمان بندی شده برای حل مسایل است.
تورین دانش را اطلاعاتی سازماندهی و تجزیه و تحلیل شده میداند که میتواند قابل درک و نیز کاربردی برای حل مسئله و تصمیمگیری باشد.
از نظر بروکینگ دانش سازمانی، اجتماعی از سرمایههای متمرکز انسانی، سرمایههای استعدادهای فکری و سرمایه های ساختار میباشد (عالم تبریز و محمد رحیمی ، 1387 ، 48 – 49 ).
« دانش فهمی مبتنی بر تجربه است»: این دیدگاه هسته مرکزی پراگماتیستی مدرن و دیدگاه های نظیر آن است.(جیمز ، 1907) این تعریف استانداردی است که در لغت نامه های انگلیسی یافت میشود. از آنجا که به فهم اشاره دارد به وضوح تعریفی از دانش را ارائه می دهد که بر اعتقاد متمرکز است (جعفر نژاد و سفیری ، 1387 ، 22 ).اساسی ترین تعریف دانش این است که صرفا از اعمال بالقوه و علایمی که به آنها اشاره میکند تشکیل شده است این تعریف دیگری است که از پراگماتیسم ناشی شده و مخصوصا نتیجه کار پیرس تعریف مشابه ارائه شده دیگر به این صورت است «دانش کنش اجتماعی است » که به وسیله رالف استیسی (1996) ارائه شده است.
«دانش ظرفیت انجام اثر بخش اقدام است» این تعریفی است که به وسیله انجمن حوزه یادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفته است(Argyris, 1993, 2-3) .
یکی از اولین تقسیم بندی ها در مورد دانش در سال 1948 و توسط پولانی ارائه شد وی دانش را به دو دسته دانش ضمنی[1] و دانش آشکار[2] تقسیمبندی نمود دانش صریح یا آشکار دانشی است که قابلیت کدگذاری دارد و میتوان آن را به صورت مکتوب یا مستند بیان نمود (شریف زاده و بودلایی، 1387، 16).
دانش ضمنی دانشی است ابزاری برای مدیریت یا بهبود آنچه در کانون توجه قرار دارد بنا به گفته اسویبی هر نوع دانش یا ضمنی است یا ریشه در دانش ضمنی دارد ( لطیفی ، 1383 ، 17). دانش ضمنی دانشی شخصی است که به سختی میتوان آن را مستند و کد گذاری نمود این نوع از دانش بیشتر ناشی از تجارب و مهارت های کارکنان است (شریف زاده و بودلایی ، 1387 ، 16).
هرم دانش
نظریهپردازان و دستاندکاران مدیریت دانش، به طور معمول بحث دربارة دانش چیست را با هرم دانش باز میکنند و جهان دانش را به صورت هرمی شامل دادههای مراودهای خام در سطح پایین تا فرزانگی در رأس آن به تصویر میکشند برخی اختلاف نظرها در بین طرفهای گوناگون در خصوص جزئیات وجود دارد ولی در کل، وفاق عمومی در خصوص حرکت و ترکیب کلی هرم دانش وجود دارد (شکل 2-1)
دادههای مراودهای خام و دادههای ضمنی در قاعده زیرین هرم دانش جای دارند دادههای مراودهای در پایگاههای دادهها و سایر انبارهای دادهها ذخیره شده به طرق مختلفی به کار میروند دادههای ضمنی را بجز در ذهن افراد، نمیتوان در جایی ذخیره کرد. همه بر این باورند که دادههای این سطح دانش نیستند و حتی اطلاعات هم تلقی نمیشوند در حقیقت این دادهها اصلاً اطلاعات زیادی را ارائه نمیدهند؛ زیرا فقط بخشی از مراوده و تعامل را تحت پوشش قرار میدهند در بهترین حالت این دادهها تکههای کوچک یک معما هستند (عالم تبریز و محمد رحیمی، 1387، 74). دادههای مراودهای نوعاً یک صورت ساده الفبا شمار- اعداد و کلمات یا به طور ساده رشتههای متن- به خود میگیرند.
[1] - Tacit knowledge
[2] - Explicit knowledge
نمونه سوالات آشنایی با مدیریت دانش
رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دارای پنج سری سوالات با جواب می باشدفرمت ورد قابل ویرایش
شامل: 164 صفحه
تعریف دانش:
از زمان پیدایش کلی دانش تاکنون تعاریف گوناگونی برای این مفهوم ارائه شده که هر یک ابعادی از موضوع را نمایش می دهند. دامنه تعاریف ارائه شده در مورد دانش ، از کاربردی تا مفهومی و فلسفی و از نظر هدف ، از محدود تا گسترده را شامل می شود. برخی از تعاریف دانش به شرح زیرند: (زعفریان ،1387 ،ص 2)
ارنست اندیونگ[1]: آن چه افراد جهت انجام مشاغل خویش بدان نیاز دارند. (عالم تبریز، محمد رحیمی،1390، صص 49-48)
دانش عبارت است از اطلاعات در یک بافت < زمینه > خاص که برای شخصی که آن را کسب می کند ارزشمند است و او را قادر می سازد دست به کاری بزند که پیش از کسب آن اطلاعات قادر به انجام آن نبوده است.( طالقانی ،1388، ص 45)
هوبرونوناکا[2]: معتقدند که دانش عبارت است از اعتقاد و باوری که منجر به افزایش توان بالقوۀ پدیدها برای اقدامات و تصمیمات اثربخش می شود. (ابطحی ،صلواتی،1390، ص8 )
دانش عبارت است از : اطلاعات درون ذهن افراد ، بدون یک فرد دانا و آگاه دانشی بوجود نخواهد آمد.( طالقانی ، 1388 ، ص45)
دانش عبارت است از استدلال درباره اطلاعات به منظور هدایت جهت انجام کار ، حل مساله ، اتخاذ تصمیم برای عمل کردن ، آموختن و یاد گرفتن .(طالقانی ،1388 ،ص 45)
2-1-3) مفهوم ارزش دانش:
امروزه مفهوم ارزش در بسیاری از سازمانها نامفهوم و اصطلاح گنگ و نامانوسی است مانند: ارزش برقراری ارتباط با مشتری ، ارزشهای داراییهای مهارتها و دانش کارکنان ،ارزش ارتباطات سیاسی و اقتصادی بین المللی ، ارزش اطلاعات موجود در پایگاههای دادگان سازمان و ارزش داراییهای حقوق تالیفات یا مجوز ها و نمایندگیها و ارزش سرمایه های مدیریتی و ارزش وفاداری مشتریان به نام تجاری ، ارزیابی و طبقه بندی و تهیه تراز برای تعلق این سرمایه های هوشی کار بسیار پیچیده و مشکلی است. به همین دلیل است که حسابداران همواره از ارزیابی و تهیه ترازنامه برای این چنین داراییهایی نادیدنی و نامحسوس پرهیز دارند . بهترین روش ارزیابیو عادلانه ترین آن تعریف واژه های ارزش دانش سازمان است .این ارزش عبارت از بها و سرمایه گذاری تطبیقی و مقایسه ای است که سایر سازمانها برای این دانش پرداخت می کنند.)مومنی،1390،ص 563)
2-1-4) انواع دانش:
بحث بر روی طبقه بندی انواع دانش بسیارحائز اهمیت است زیرا انواع مختلف دانش دارای کاربردهای گوناگونی در مدیریت دانش هستند وهمچنین مستلزم بکارگیری مدلهای بخصوص در مدیریت دانش می باشند.
2-1-4-1) نوناکا [3]دانش رابه 2دسته طبقه بندی می کند:
الف)دانش آشکار(صریح)[4]: دانشی است که عینی بوده و می تواند بصورت رسمی و زبان سیستماتیک بیان شود. این دانش دارای قابلیت کدگذاری و بیان از طریق گویش است.
ب)دانش نهفته (ضمنی)[5]: دانشی است که انتزاعی بوده و دست یابی به آن آسان نیست.این دانش از طریق تجربه ویادگیری عملی کسب می گردد و کدگذاری شده نیست.این دانش ، دانش نانوشته ی سازمان است که بیانگر میزان تجربه و مهارت کارکنان است .(ابطحی، صلواتی، 1390،صص 16-15)
[1]-Ernest andyoung
[2]- Huber & Nonaku
[3]- Nunaka
[4]- Explicit khowledge
[5]-Tacit khowledge
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی: Word
نوع فایل: doc (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 10 صفحه
قسمتی از متن فایل دانلودی
«سازمانها و دانایی»
در سالهای اخیر «مدیریت دانش» به یک موضوع مهم و حیاتی و مورد بحث در متون تجاری تبدیل شده است. جوامع علمی و تجاری هر دو بر این باورند که سازمانهای با قدرت دانش میتوانند برتریهای بلند مدت خود را در عرصههای رقابتی حفظ کنند. منابع نقد و بررسی و چشماندازهای رقابتی سازمانها نشان دهندة تأثیرات این دیدگاه در عرصههای استراتژیک سازمانهای تجاری است. (نلسون و وینتر، 1982) اگر چه مدیریت، آگاهی از پتانسیلهای منابع دانش است، اما هنوز اتفاق نظری دربارهی ویژگیهای این دانش و روشهای بهرهگیری از آن وجود ندارد. محققین و دانشگاهیان دیدگاه متفاوتی در خصوص مدیریت دانش اتخاذ کرده و گسترهای از راهحلهای فناوری تا مجموعهای از دستورات عملی را در نظر دارند. به عنوان مثال اکثر مدیران تجاری، قابلیتهای کامپیوترها و فناوریهای ارتباطی را در مدیریت دانش باور دارند، این افراد استدلال میکنند که فناوری اطلاعات میتو اند از انبوه اطلاعات ذخیره شده در منابع قدیمی مانند مراکز فروش، کارتهای اعتباری مشتریان، فروشهای تبلیغاتی و اطلاعات مربوط به تخفیفهای مقطعی، «دانش» در ذهن انسانها است و آموزش کارکنان و انگیزهی عوامل کلیدی مدیریت آن به شمار میروند.
دانایی مهمترین سرمایه هر سازمان است چرا که منجر به ارزش افزوده بوده و عدم برخورداری از این موهبت در هر انسان رقابت و برخورد با چالشها را مشکلتر مینماید. در عصر حاضر مبنای ثروت آفرینی، دانش و تخصص است. صنعت بیش از هر زمان دیگر به علم و دانش فکر متکی شده است. دانش پایه جدید ثروت است وقتی به برههای برسیم که دانش مبنای خلق ثروت باشد کارکردن و یاد گرفتن مفهومی یکسان خواهند داشت. در این عرصه وجود افراد دانش پذیر اساس رقابت در فضای جهانی شدن است و کامیابی یا ناکامی اقتصادی شرکتهای امروز به کم و کیف دانش و تخصص آنها بستگی دارد. این تفکر نیز بطور روز افزونی گسترش یافته که هر سرمایهای با هزینه کردن کاهش مییابد مگر سرمایه دانایی و دانش سازمان که هر چه بیشتر هزینه شود انبوه تر و ثمربخش تر میشود. اکثر سازمانها پذیرفتهاند که باید بعنوان تنها مزیت رقابتی پایدار بر کارکنان خود متکی باشند و به ارتقای دانش، مهارت و قابلیتهای آنان اهتمام ورزند. لذا بقای سازمان در عرصه رقابت به حفظ، توسعه و بهره برداری از قابلیتهای کارکنان آن منوط شده است و سازمانی که نتواند مهارت، دانش و توانایی خود را توسعه دهد و از آن در افزایش بهره وری استفاده کند قادر نیست هیچ یک از منابع خود را به نحو مطلوب توسعه دهد. در این میان سازمان یادگیرنده سازمانی است که در آن افراد