مبانی نظری و پیشینه رابطه کمال گرایی و سرسختی با رضایت زناشویی
50 صفحه
همراه با منابع
تعاریف کمال گرایی
سازه کمال گرایی در دهه ی اخیر مورد توجه پژوهشگران بسیار قرار گر فته است و هر کدام به مقتضای دیدگاه خود از آن تعریفی ارائه داده اند، با این وجود، اکثر محققان به این توافق رسیده اند که معیار های بالا برای عملکرد مفهوم اساسی کمال گرایی است (دنولت[1]، 2010).
کمال گرایی در یک تعریف به افکار و رفتار های خود تخریب گرانه ای اشاره می کند که هدف آنها نیل به اهداف به شدن افراطی و غیر واقع گرایانه است. در جامعه امروزی به اشتباه کمال گرایی چیزی مطلوب و حتی لازم برای موفقیت در نظر گرفته می شود( احمدپور، 2009).
در تعریف دیگر کمال گرایی را به این شکل تعریف می کنند: گرایش افراطی فرد به بی عیب و نقص بودن ، کوچک ترین اشتباه خود را گناهی نا بخشودنی پنداشتن و مضطربانه انتظار پیامد های شوم شکست را کشیدن(نوربالا و باقری یزدی، 2013). افراد کمال گرا معیار های بسیار بالایی را برای موفقیت در نظر می گیرند و اگر به آن اهداف بلند پروازانه نرسند ، خودشان را شکست خورده می دانند. آنها نسخه همه اتفاق های دنیا را با قانون همه یا هیچ می پیچند. برای کمال گرا ها نتیجه هر کاری یا شکست کامل است یا موفقیت کامل. دانش آموزی که موقع انتخاب رشته دانشگاهی، فقط دانشگاه تهران را وارد برگ انتخاب رشته می کند، ورزشکار یا مربی ای که همه مساوی گرفتن ها را یک شکست مفتضح می داند ؛ همه و همه نمونه های افراد کمال گرا هستند(بشارت، 2010).
در یک تعریف کمال گرایی نیاز شدید برای پیشرفت است و این گرایش به صورت معیار های شخصیتی بالا و غیر واقع بینانه آشکار می شود(سابونچی و لانچ[2]، 2012).
دنولت (2012) کمال گرایی را به دو بعد کمال گرایی بهنجار و کمال گرایی روان نژندانه تقسیم می کند. وی معتقد است کمال گرایی روان نژاندانه عبارت است از : نگرانی زیاد در مودر ارتکاب اشتباه و ترس از قضاوت های دیگران .
در یک تعریف دیگر کمال گرایی را به عنوان مجموعه ای از معیار های بسیار بالا برای عملکرد که با ارزش یابی های انتقادی همراه است تعریف کرده است(بشارت، محمدی، پورنقاش و حاتمی، 1388).
در تعریف دیگر کمال گرایی عبارت است از گرایش فرد به داشتن مجموعه ای از معیار های بالای افراطی و تمرکز بر شکست ها و نقص ها در عملکرد است (ابراهیم زاده، 1385).
[1] Denollet
[2] Saboonchi F, Lundh
پیشینه و مبانی سرمایه فرهنگی و نگرش مردان به خشونت علیه زنان
50 صفحه
همراه با منابع
انواع خشونت علیه زنان
خشونت خانوادگی با توجه به رابطه مهاجم و قربانی، انواع گوناگونی پیدا می کند اما در این تحقیق به انواع ان می پردازیم.
الگوهای رفتاری خشونت
خشونت برای دانشمندان علوم اجتماعی تداعی کننده مصادیق گوناگونی است؛ برخی ترجیح می دهند واژه خشونت را به تهاجم های شدید فیزیکی محدود کنند والبته از این محدودیت ، نیاز به واکنش اورژانسی نسبت به خشونت علیه زنان را نتیجه می گیرند. سایرین، مصادیق گسترده تری را از « خشونت » می پذیرند که شامل تهاجم های فیزیکی والبته خشونت های غیر فیزیکی نیز میشوند. این تعریف وسیع از خشونت، « هر گونه عملی » که برای بزه دیده زیان آور باشد را در خود جای می دهد و بر این اساس ، تهدید به تهاجمات بدنی، آزارهای روانی ، لفظی ، عاطفی ، تجاوزات جنسی یا تهدید به تجاوزات جنسی و رفتار سهل انگارانه و غفلت آمیز، همگی در شمار مصادیق رفتاری خشونت قرار میگیرند. به همین ترتیب نیز دیدگاه بشردوستانه، راهکار گسترده ای را برگزیده وتعریفی را ارائه می کند که قادر باشد تمامی انواع صدمات وارده به اشخاص را در برگیرد اما تعاریفی، خشونت را تنها در اعمال خشونت فیزیکی محدود می کنند.
عمدتاً پذیرش آزار فیزیکی و آزار جنسی به عنوان مصادیق خشونت مورد توافق است؛ برخی محققان نیز آزار لفظی، کلامی، روانی و اقتصادی را در زمره خشونت به حساب می آورند.
خشونت فیزیکی مرد نسبت به زن، خشونت ارتکابی از سوی مردان، متداول ترین نوع خشونتی است که در خانواده و بر زنان اعمال میشود. شآیان ذکر است خشونت علیه زنان علیه زنان، تنها محدود به زنانی نیست که با شوهری آزار رسان زندگی می کنند؛ خشونت می تواند پس از جدایی و طلاق به وقوع پیوندد یا حتی تشدید شود. خشونت علیه زنان علیه زنان در چهارچوب روابط نزدیک دو جنس مخالف ( بدون وجود عقد ، ازدواج ) نیز تعریف شده است. شریک ، دوست مذکر ، هم خانه و همچنین شوهر سابق ( جدا شده یا طلاق گرفته ) ، همگی می توانند مرتکبین خشونت خانودگی علیه زنان باشند. به همین دلیل نیز برخی محققین درتعریف عملیاتی خود این نکته را در نظر داشته، معتقدند خشونت علیه زنان، آزار فیزیکی، جنسی و روانی زنان از سوی ، « شریکان» مرد ( فعلی یا سابق ) است.
مبانی نظری و پیشینه آموزش خودکنترلی و پرخاشگری
55 صفحه
همراه با منابع
ادبیات و پیشینه پژوهش.... 11
استرس والدینی.. 12
مدل تنیدگی والدینی ابیدین: 15
پیامدهای تنیدگی بر والدین وکودکان.. 17
عوامل تأثیر گذار بر تنیدگی والدینی و والدگری.. 18
عوامل برون خانوادگی تنیدگی والدینی: 18
پرخاشگری.. 23
انواع پرخاشگری: 24
عوامل تعیین کننده پرخاشگری: 25
اجتماعی بودن پرخاشگری: 27
نظریه خبرپردازی اجتماعی: 29
رویکرد روانپویشی : 30
پرخاشگری از دیدگاه پژوهشهای رفتاری: 31
کنترل پرخاشگری.. 36
رابطه خودکنترلی و پرخاشگری.. 38
تاریخچه ی خودکنترلی.. 39
خودکنترلی گری.. 42
ضرورت خویشتنداری.. 42
خودکنترلی و رفتارهای تکانشی.. 43
خود کنترلی وهوش هیجانی.. 46
خودکنترلی رفتاری و مؤلفه های آن.. 47
مبانی نظری و پیشینه اختلالات شخصیت و اقدام به خودکشی
45 صفحه
همراه با منابع
تعریف خودکشی و افکار خودکشی
واژه ی خودکشی به معنای قتل نفس است. در فرهنگ معاصر خودکشی به مفهوم خاتمه دادن عمدی به زندگی به میل خود و به سمت خود تعبیر شده است و اعتقاد بر آن است که این واژه اولین بار در نیمه قرن هفدم به کار برده شده است. علم خودکشی شناسی را پرفسور آلمانی به نام بونگر1 در سال 1929 ابداع کرد. در اواخر قرن نوزدهم امیل دورکیم2، جامعه شناس فرانسوی، و فروید3 زمینه روش شناسی خودکشی را مورد بررسی جدی قرار دادند (به نقل از آذر، و شفیعی کندجانی، 1385).
خودکشی از ترکیب دو واژه ی سوی4 به معنی خود و ساید5 به معنی کشتن تشکیل شده است. خودکشی عملی است که با قصد آسیب رساندن به خود توسط شخص انجام می شود که می داند چه می کند و چه پیامد احتمالی خود را می داند (فولادی، 1381).
خودکشی در لغت نامه ی دهخدا به معنای " خود را به وسیله ای کشتن ، انتحار ، کار زیاد کردن ، کوشش بسیار " آمده است ( لغت نامه ی دهخدا ،1347).
اشنایدین6 خودکشی را چنین تعریف می کند«عمل آگاهانه نابودسازی بدست خود که در بهترین مفهوم آن را می توان یک ناراحتی چند بعدی در انسان نیازمندی دانست که برای مسئله مشخص ، خودکشی را بهترین راه می داند».(علیرضایی،1382) برطبق نظر کی ردفیلد جیمون (خودکشی مخفیانه ترک کردن اعضاء خانواده ، دوستان و همکاران به خاطر تعامل با یک فقدان شدید یا احساس گناه است»(علیرضایی،1382).
________________________________
1-Bonger
2-Emile Dorkheim
3-Frued
4-Sui
5-Cide
6-Shnaydman
امیل دورکیم1 (1917) دراثر معروف خود به نام خودکشی آن را پدیده ای اجتماعی به شمار آورده و چنین تعریف می کند :خودکشی عبارت است از هر نوع مرگی که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم کردار منفی یا مثبت خود قربانی است که می بایست چنان نتیجه ای به بار آورد (رفیعی ،1388).
هم چنین می توان به تعریف دشه اشاره کرد که می گوید : " اقدامی معمولاً از روی آگاهی برای سر به نیست کردن خود به آن ترتیب که مرگ هدف یا وسیله باشد ." (ریئس دانا ،1380).
دلماس2 نیز خودکشی را عبارت می داند از " عملی که به وسیله ی شخص برای معدوم ساختن خود انجام می دهد ، در حالی که اختیار مرگ و زندگی در حیطه قدرت اوست و از لحاظ اخلاقی موظف به انجام این عمل نمی باشد" (اسلامی نسب، 1371).
مین جر3 روانشناس، میل به مرگ را نزد فرد خودکش آرامشی می داند که در اثر تنش های جامعه - محدودیت های اجتماعی واخلاق، که توانسته مانع از رهاشدن انرژی پرخاشگری و جنسی فرد شود و در نهایت فشار داخلی پدید می آورد - به آن دست پیدا کرده است (ریئس دانا،1380).
خودکشی یکی از معضلات بهداشت روان است. بر اساس گزارش رسمی سال 1996 سازمان بهداشت جهانی هر ساله حداقل 500 هزار نفر در جهان با خودکشی به زندگی خود پایان می دهند.
پیشینه و مبانی بازی درمانی شناختی - رفتاری و اضطراب کودکان
34 صفحه
همراه با منابع
بازی درمانی شناختی رفتاری[1]
بازی درمانی شناختی-رفتاری (CBPT) یک درمان حساس به تحول برای کودکان کم سن است که بر مبنای انعطاف پذیری، انتظار کاهش یافته در استفاده از گفتار و وابستگی افزایش یافته به رویکردهای تجربه ای[2] بنا شده است. توسعه CBPT برای کودکان پیش از سن مدرسه تنظیمات نسبتا منحصر بفردی از درمان شناختی را طلب می کند، از این جهت که درمان شناختی در ابتدا برای بزرگسالان ایجاد گشته بود. CBPT به طور معمول شامل یک مولفه الگوبرداری است که از طریق آن مهارت های مقابله ای تنظیم کننده عرضه می شوند. از طریق استفاده از بازی، تغییرات شناختی به طور مستقیم منتقل می شوند و رفتارها دارای انطباق بیشتر قابل معرفی به کودک می گردند. الگوبرداری بخشی است که در بسیاری از مداخلات خاص رفتاری و شناختی بکار برده می شود. تعمیم و جلوگیری از پاسخ از جمله عناصر مهم CBPT هستند. با کمی تغییر، بسیاری از اصول درمان شناختی که برای استفاده با بزرگسالان طراحی شده اند برای کودکان کم سن نیز کاربردپذیر می شوند (نل[3]، 1985).
[1] .cognitive-behavioral play therapy
[2] .experiential
[3] .Knell