فرمت ورد قابل ویرایش
شامل: 65 صفحه
منابع کامل
مسکن و طراحی مسکن مطلوب
مفاهیم و تعاریف مسکن
مسکن بعنوان یک مکان فیزیکی، سرپناه اولیه و اساسی خانوار به حـساب مـی آیـد. در ایـن سـرپناه برخـی از نیازهای اولیه خانوار یا فرد همچون خواب، اسـتراحت، حفاظت در برابر شرایط جوی و خلاصه شرایط زیست در مقابل طبیعت تأمین مـی شـود (اهـری و دیگـران، 1367).
مقوله مسکن علاوه بر ساخت فیزیکی که یک خانواده به عنوان سـر پنـاه مـورد اسـتفاده قـرار میدهد، کل محیط مسکونی را نیز در بر می گیرد کـه شامل کلیه خدمات و تأسیسات اجتماعی و تسهیلات عمومی ضروری مورد نیاز برای بهزیستی خـانواده و طرح های اشتغال، آمـوزش و بهداشتی افـراد اسـت. در واقع تعریف و مفهوم عام مسکن یک واحد مسکونی نیست بلکه کل محیط مسکونی را شامل می شود(مخبر،1363).
به عبارتی مسکن تنها یک ساختار نیست بلکه نهادی است که برای پاسخگویی به مجموعه ای پچیده از اهداف ایجاد می شود. از سوی دیگر مسکن پدیده ای اجتماعی است و انتظام و نوع فضاها و همچنین فرم ظاهری آن از عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تأثیر می پذیرد. هدف اصلی مسکن به وجود آوردن محیطی سازگار و منطبق بر روش زندگی انسان است. علاوه بر تأمین نیازهای فردی، مسکن باید قادر به برآورده ساختن نیازهای اجتماعی انسان نیز باشد. (پوردیهیمی، 1382).
در دومین اجـلاس اسـکان بـشر (1996) که در استانبول برگزار شـد مـسکن مناسـب چنین تعریف شده است: سر پناه مناسب تنها به معنای وجود یـک سـقف بالای سر هر شخص نیـست، سـرپناه مناسـب یعنـی آســایش مناســب، امنیــت مالکیــت، پایــداری و دوام سازهای، روشنایی، تهویه و سیستم گرمـایی مناسـب، زیــر ســاختهــای اولیــه مناســب از قبیــل آبرســانی، بهداشت و آموزش، دفع زباله، کیفیت مناسب زیست محیطی، عوامل بهداشـتی مناسـب، مکـان مناسـب و قابل دسترسی از نظر کار و تسهیلات اولیه است کـه همه این موارد باید با توجه به استطاعت مـالی مـردم تأمین شود. (دفتر اقتصاد مسکن، 1375) .
2-2-مسکن و انسان
زندگى خانوادگى که در گذشته به صورت گسترده در طى صدها سال در جوامع سنتى ادامه داشته تحت تاثیر ایجابات زندگى صنعتى شهرى دستخوش تغییر گردید. در این دوران خانواده اى پدید آمد مرکب از پدر، مادر و تعدادى فرزند، که اصطلاحاً خانواده هسته اى نامیده شده و از حیاتى متفاوت از خانواده گسترده گذشته برخوردار گشت (ممتاز، 1379) و الگوى مسکن او متاثر از شرایط جدید متفاوت گردید. (پوردیهیمى، 1382). بدین ترتیب انسان درحرکت از جامعه ییشا صنعتى به یک جامعه پیسا صنعتى به ناچار شکل جدیدی از خانواده را تجربه کرد که مسکن به عنوان نماد و آئینه تمام نماى این تغییرات ، باید توان پذیرش و سامان دهى تغییرات به وجود آمده را داشته باشد(پوردیهیمى، 1391).
در این دوران معماران تعاریف مختلفى از انسان و مسکن را مطرح کردند، و نیاز انسان ها در محیط زندگى را به سبب داشتن اندام یکسان و حرکات مشابه یکسان مى دانستند، هم چنین عقیده داشتند که رفتارهاى اجتماعى انسان ها با رشد آنها تکامل پیدا کرده و طبقات اجتماعى شان را مشخص مى نماید. در این دیدگاه عملکردها و نیازها، الگوى مشخصى را به، جود مى آورند که یک خانه را براى همه ملت ها و تمامى اقلیم ها پیشنهاد مى کند (همان، 1391).
(Lang,1994) در دهه 0 93 1 میلادى کشور تازه تاسیس اتحاد جماهیر شوروى مسکن را بر اساس تئورى ارائه شده توسط نظریه پردازان حزب کمونیست تعریف نمودند، و تعاریفى که از نیازهاى انسان ارائه دادند منجر به مسکن اشتراکى در اتحاد جماهیر شوروى گردید. باید اذعان داشت که مسکن مقوله ای پیچیده است، و انواع متعددى دارد و درغالب یک تعریف نمى گنجد، اما مى توان اظهار داشت که مسکن باید نیازهاى انسان را بر آورده نماید.
اما مسکن پیوستگى نزدیکى با کیفیت هاى زندگى او مانند امنیت، تعامل با انسان هاى دیگر یا گاهى جلوگیرى از نفوذ برخى افراد یا گروه های خاصى به درون زندگى خصوصى آن ها نیز پیدا مى کند، زیرا مسکن در مقایسه با دیگر محیط ها، محیط زندگى دائمى اوست، انسان بیشترین زمان زندگى خود را در آن سپرى مى کند، و بیشترین وابستگى را به آن پیدا مى کنده از سوی دیگر مفهوم مسکن علاوه بر محدوده فیزیکى واحد مسکونى کل محیط مسکونى را در بر مى گیرد که، شامل کلیه خدمات و تسهیلات ضرورى مورد نیاز برای خانواده مانند: اشتغال ، آموزش، خرید ، بهداشت و تفریح نیز مى گردد. در واقع تعریف و مفهوم عام مسکن یک واحد مسکونى نیست، بلکه کل محیط مسکونى را در بر مى گیرد (پور دیهیمی، 1391).