فرمت ورد قابل ویرایش
شامل: 46 صفحه
منابع کامل
مدیریت سود
تاریخچه مدیریت سود
در سالهای اخیر مقوله مدیریت سود از زوایای مختلف توسط محققان حسابداری مورد توجه قرار گرفته است. بخصوص پس از شنیدن خبرهایی درباره انجام موارد خلاف قاعده و عرف در حسابداری و به دنبال آن اعلام ورشکستگی شرکتهای بزرگ تجاری، مدیریت سود نزد استفاده کنندگان از اطلاعات مالی بویژه سهامداران اهمیت بیشتری پیدا کرده است به این دلیل که پس از آشکار شدن اعمال مذکور غالباً ارزش سهام شرکت در بازار کاهش یافته و در حالت افراطی منجر به ورشکستگی واحد تجاری گردیده است. در اینجا به چند نمونه از این اثرهای موارد خلاف قاعده و عرف اشاره میگردد:
الف) ورشکستگی شرکتهای بزرگ تجاری از قبیل انرون[1]، ورلدکام[2]، گلو بال کراسینگ [3]و تایکو [4] به دنبال اعمال مدیریت سود در حجم وسیع اتفاق افتاده است. ورشکستگی شرکت انرون را اولین شکست سالهای اخیر و بزرگترین ورشکستگی در تاریخ اقتصاد دنیا از بدو تاسیس واحدهای تجاری بزرگ دانسته اند.
ارزش سهام این شرکت در اواسط سال 2001 به شدت شروع به کاهش نمود و در دسامبر همان سال این شرکت رسماً اعلام ورشکستگی نمود و در این میان سرمایه گذاران بازار سرمایهی دنیا را مات و مبهوت نمود. موضوع به قدری مهم بود که در کنگرهی آمریکا مورد بحث قرار گرفت و مدیران ارشد شرکت و حسابرسان آن تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند.
ب) در سال 1998 پس از یک انتظار طولانی جهت ارائه صورتهای مالی، شرکت سان بیم[5] در رابطه با عملکرد مربوط به سال 1997، اختلافی در حدود 65% بین سود واقعی و سود گزارش شده خود اعلام داشت. این شرکت افزایش حیرت انگیز سود در سال 1997 را ناشی از انعکاس غیر واقعی مخارج حاصل از تجدید ساختار در سال 1996 و همچنین شناسایی نابهنگام درآمدها اعلام کرد.
ج) در سال 1988 ارزش بازار سهام شرکت سای بیس[6] بیش از 20% کاهش یافت. این امر هنگامی اتفاق افتاد که اقدامات مدیران مبنی بر گزارشات گمراه کننده و غیر واقعی میزان فروش شرکتهای تابعه ژاپنی افشا گردید. در قرارداد فروش عنوان شده بود که مشتریان میتوانند نرم افزارهای خریداری شده را بعداً و بدون پرداخت جریمه عودت دهند. همانطور که ملاحظه میگردد بازهم همانند موارد قبلی دستکاری سود عامل اصلی تمام مشکلات محسوب میشود (فضل جو، 1387، 20).
2-1-4) نظریههای مدیریت سود
نظرات متفاوت در عرصهی مدیریت سود هر یک نظریهی یگانه ای را برای چرایی مبادرت شرکتها به مدیریت سود پیشنهاد میدهند. بنابراین، مانند هر عرصه با صحنهی پژوهشی حسابداری دیگر، اتفاق نظر و اجماع در خصوص یک نظریهی یگانه برای تبیین و پیش بینی مدیریت سود وجود ندارد. فهرست پربسامدترین نظریههای مدیریت سود عبارتند از:
نظریهی چشم داشتنظریهی کارگزارینظریهی حساب شویینظریهی پذیرایینظریهی شرکتبه نظر میرسد تمام نظریههای مدیریت سود در سه چیز اشتراک دارند:
1)تمام آنها میکوشند رابطه بین مدیران شرکتها و گروه با گروههای استفاده کنندگان یا ذینفعان را نسبت به مدیریت سود تبیین کنند،
2)به این دلیل و به دلیل استفاده از دو مقدمه منطقی «انسان عقلایی» و« نفع شخصی» و محصول این دو، یعنی"بیشینه سازی مطلوبیت". همهی این نظریهها میکوشند رابطه مدیریت سود و ارزش را تبیین کنند،
3)تمام این نظریهها در عصر یکه تازی حسابداری اثباتی پرداخته شدهاند و بنابراین طبیعت اثباتی و استقرایی دارند و ازمشاهده و تجربه استفاده شده اند.
رانن و یاری[7](2008) نظریهی شرکت را به عنوان یک نظریهی مسلط میپذیرند و آن را در صدر نظریههای دیگر مینشانند. همهی نظریههای مدیریت سود میکوشند رابطه درون شرکتیها و برون شرکتیها را نسبت به پدیدهی مدیریت سود تبیین کنند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که نسبت پارادایمی بین نظریهی شرکت رقبایش وجود دارد و از این رو نظریههای رقیب هر کدام در قالب رویکردهای نظریهی شرکت قرار میگیرند.
هرکدام از نظریهها بصورت خلاصه در زیر شرح داده شده اند:
نظریه چشم داشت- دو رویکرد به این نظریه وجود دارد: 1- نظریهی چشم داشت اطلاعاتی و 2-نظریهی چشم داشت ارزشی. هردو رویکرد ریشه در نظریهی چشم داشت روانشناسی دارند.
برای اولین بار نظریهی چشم داشت در حوزهی حسابداری با رویکرد چشم داشت اطلاعاتی وام گرفته شد. اما سپس رویکرد ارزشی به این نظریه در کانون پژوهشهای مدیریت سود قرارگرفت.
اسچیپر[8] چشم انداز اطلاعاتی را در مقام عنصر کلیدی زیربنای مطالعهی پدیدهی مدیریت سود قرار میدهد. بر این اساس چشم داشت اطلاعاتی در اثر عدم تقارن اطلاعاتی که در ساختارهای شرکتهای سهامی پیچیده بین مدیریت مسلط و گروه ذینفعان دور افتادهتر وجود دارد ایجاد میشود. وی معتقد است چشم داشت اطلاعاتی فرض میکند که افشاهای حسابداری دارای یک درونه یا باراطلاعاتی است که علائم فایده مندی را به ذینفعان استفاده میکنند.
بورگستیلر و دیچاو[9] رویکرد ارزشی را به نظریهی چشم داشت اتخاذ میکنند. طبق این رویکرد، تصمیم گیران یا ذینفعان ارزش را با توجه به یک مبلغ مرجع مانند سود استخراج میکنند تا سطوح مطلق ثروت. یعنی توابع ارزش گذاری افراد در دامنهی زیان، محدب و در دامنهی سود، مقعر است. این تلویحاً این مفهوم را میرساند که زیانها ناخوشایندتر از سودها هستند. از این رو، ذینفعان بالاترین ارزش را وقتی بدست میآورند که ثروت از یک زیان به یک سود به نسبت یک نقطهی مرجع حرکت میکند. مخلص کلام این است که اگر همه چیز ثابت بماند، سرمایه گذاران ترجیح میدهند در شرکت هایی سرمایه گذاری کنند که سود کوچکتر را گزارش میکنند تا شرکت هایی که دارای سود نوسانپذیر هستند. بنابراین تغییر در سود و سطح صفر سود دو نقطه مرجع گزارش کنند بنابراین پاداش دریافت خواهند کرد. به عبارتی سود در مقایسه با زیان و تغییر مثبت
در مقایسه با تغییر منفی به عنوان مرجع پاداش محسوب میشوند. این نظریه همچنین گزینهی مناسبی برای نظریهی مطلوبیت مورد انتظار است (کونس و مرسر[10]، 2005، 185).
[1] . Enron
[2] . World com
[3] . Global Crossing
[4] . Tyco
[5] . San Beam
[6] . SY BaSe
[7] . Ronen.Yaari ,(2008)
[8] . Schpper.K.(1989)
[9] . Burgstahler , Dichev.(1997)
[10]. Koonce,mercer ,(2005)