فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات : 30
قسمتی از متن :
مقدمه:
همه محقّقان و پژوهشگران جهان اعتراف دارند که زندگی باید به گونهای اجتماعی همراه با روح تعاون و همکاری اداره شود. جامعه شناسان با بررسی آثار تمدن انسانهای گذشته این حقیقت را به اثبات رساندهاند که «زندگی اجتماعی» یک ضرورت غیر قابل انکار است و علم روانشناسی نیز معتقد است:
«انسان فطرتاً اجتماعی و دارای روح جمعگرایی است»
از دیدگاه قرآن و نهجالبلاغه نیز اجتماعی بودن انسان و ضرورت زندگی اجتماعی به اثبات رسیده و همگان را به تعاون و همکاری فرا میخوانند؛زیرا به تنهایی نمیتوان راه رشد و تکامل را پیمود و به همه نیازمندیها پاسخ مثبت داد.که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به این واقعیت سیاسی، اجتماعی فرمود:
وَالْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمِ فَإِنَّ یدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ.
وَإِیاکُمْ وَالْفُرْقَةَ! فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیطَانِ، کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ.
(همواره با جمعیت و اجتماع باشید که دست خدا همراه آن است، از جدایی و پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها اسیر شیطان است، همانگونه که گوسفند دور از گله، طعمه گرگ)
پس از طرح ضرورت زندگی اجتماعی، اوّلین سؤالی که توجّه و اندیشه هر پژوهندهای را به خود جلب میکند این است که:
طبیعی است که جوامع فاسد و آلوده مورد توجّه طرفداران رشد و کمال انسانها نیست،باید به جوامع سالم و متکامل مترقّی روی آورد؟ یا جوامع آلوده را اصلاح کرد؟ همانگونه که پیکر بیمار و فرسوده انسان در به دست آوردن سلامت کامل، دچار تزلزل است، پیکر جوامع آلوده نیز نمیتواند راه ترقّی را بپیماید و انسانها را به تکامل برساند.از دیدگاه نهجالبلاغه، هم ضرورت زندگی اجتماعی و هم روی آوردن به جوامع سالم و متکامل ارزشمند است و اصلاح جوامع فاسد نیز از اهداف ارزنده پیامبران الهی بشمار میرود، که فرمود:
الصِقْ بِذَوِی الْمُروُءَاتِ وَالْاءَحْسَابِ وَ أَهْلِ الْبُیوُ تاتِ الصَّالِحَةِ وَ السَّوابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمَّ أهْلِ النَّجْدَةِ وَالشَّجَاعَةِ وَالسَّخَاءِ وَالسَّماحَُِ فَاِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْکَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ
(روابط خود را با افراد خوب و سرشناس و اصیل، برخاسته از خاندانهای صالح و خوش سابقه و مردم شجاع و سخاوتند و افراد بزرگوار برقرار ساز، چرا که آنها کانون بخشش و کَرَم و مرکز اصیل نیکوکاری میباشند.)
آنگاه از جامعه آلوده و افراد فاسد و منحرف شکوهها داشته و نشانههای آن را به اصحاب و یارانش میشناساند.
وَاعْلَمُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ أَنَّکُمْ فِی زَمَانٍ الْقَائِلُ فِیهِ بِالْحَقِّ قَلِیلٌ، وَاللِّسَانُ عَنِ الصِّدْقِ کَلِیلٌ، وَاللَّازِمُ لِلْحَقِّ ذَلِیلٌ.
أَهْلُهُ مُعْتَکِفُونَ عَلَی الْعِصْیانِ، مُصْطَلِحُونَ عَلَی الْإِدْهَانِ
(خدا شما را رحمت کند بدانید در زمان و جامعهای قرار کرفتهاید که گوینده حق اندک است و زبان از گفتار راست عاجز و گنگ و حق جویان خوار و ذلیلند.
مردم همدم معصیت و گناه و همگام با سستی و تنبلیها میباشند.)
بیان مسئله:
پاسخ به چگونگی و چرایی حیات اجتماعی، یکی از مباحث بنیادی علمالاجتماع است؛ که دست کم از دوران فیلسوفان یونان مطرح بوده، ولی تاکنون، با وجود طرح نظریات گوناگون، پاسخ قطعی، روشن و جامع به آن داده نشده است. در باب زندگی اجتماعی سه نوع نظریه مطرح است:
نظریهی زیستی؛بعضی از جامعهشناسان معاصر، منشأ تشکیل اجتماع را در نیازهای زیستی، روانی و عوامل محیطی و جغرافیایی میدانند و معتقدند: «بشر اوّلیه، برای ارضای نیازهای زیستی؛ از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن و ارضای جنسی و نیز نیازها و خواستهای فردی؛ چون نیازها و خواستهای روانی، امنیت فردی و عوامل نامساعد طبیعی، به دور هم جمع آمده و جامعه را تشکیل داده است.»
کتاب مبانی جامعهشناسی که به کوشش جمعی از مؤلفان تدوین شده، موارد زیر را نیز جزء نظریه زیستی معرفی مینماید
افلاطون، ابوعلی سینا و خواجه نصیرالدین طوسی معتقدند عامل تشکیل اجتماع، تأمین منافع ضروری و مصالحی است که با زندگی جمعی بهدست میآید. از نظر اپیکوروس، زندگی اجتماعی معلول قانون تطوّر و تکامل است. مونتسکیو، در زمینه عوامل اجتماعی زیستن انسان، از احساس ترس، غریزه جنسی، لذّت بردن، کنار همنوع خود بودن و آگاهی و شعور یاد میکند.
درصورت مشکل در خرید مرورگر خود را (موزیلا فایرفاکس , کروم یا اکسپلورر) یا بانک عامل خود را تغییر دهید