فرمت ورد قابل ویرایش
شامل: 76 صفحه
اعتماد سازمانی و عملکرد کارکنان
مقدمه
اعتماد[1] واژهای است که در هالهای از ابهامات مفهومی قرار گرفته است. زیرا به عنوان محوری اصلی در جامعهشناسی، به اندازهی سایر مباحث بدان توجه نشده است با این حال اعتماد در تمام تعاملات اجتماعی حضور دارد. اعتماد برای زندگی بشر و روابط او امری اساسی است. اعتماد پایهای است که افراد، زوجها، دوستان، شرکاء و ملتها میتوانند زندگیها و همکاریهای معنیدار و رضایت بخش و رشد روز افزونشان را روی آن بنا نهند. هر چه وابستگی متقابل در این روابط بیشتر باشد، اهمیت اعتماد برای آنها حیاتیتر است (رضاییکلیدبری و همکاران، 1390). از این رو میتوان گفت که اعتماد در شکلگیری و حفظ روابط اجتماعی نقش مهمی بازی میکند (لگزیان و همکاران، 1387) چرا که وقتی اعتماد افزایش میباید، سرعت بیشتر میشود و هزینهها کاهش مییابند و وقتی اعتماد کاهش مییابد، سرعت کم میشود و هزینهها افزایش پیدا میکنند (Rawlins, 2007). برخی از صاحبنظران مدعی هستند که اعتماد نوعی ساز و کار انسجام دهنده است که وحدت را در سیستمهای اجتماعی ایجاد و حفظ میکند و به مثابهی پدیدهای است تسهیلگر که باعث بهرهوری بیشتر سازمانها میشود. اعتماد، به عملکرد اثربخش منجر میشود زیرا تبادل اطلاعات مرتبط و متناسب بین شهروندان و سازمانها را تشویق میکند (الوانی و داناییفرد، 1380). امروزه اغلب ما موافق این تعبیر هستیم که وجود اعتماد مولفه اصلی تمامی روابط اجتماعی پایدار است. همچنین دلایل اجتماعی متعددی وجود دارند که موجب میشود بستگی و مناسبت عوامل فرهنگی و به خصوص مساله اعتماد بارز شوند. اعتماد بر تمامی روابط انسانی حضوری دائمی و اجتناب ناپذیر دارد و بدون عنصر اعتماد و معنای مشترک، برقراری روابط اجتماعی پایدار امکان پذیر نیست.
همچنین یکی از نیازهای اساسی کارکنان در سازمان، برقراری ارتباط میان آنان و مدیر است. وجود سطوح بالای اعتماد در سازمان باعث ایجاد هزینههای پایین ارزیابی و دیگر مکانیزمهای کنترل خواهد بود و کارکنان خود را کنترل و دارای انگیزههای درونی خواهند بود. با توجه به این که ایجاد اعتماد، موجب اثربخشی سازمان و کاهش هزینههای ارزیابی و کنترل میشود، بنابراین ضرورت شناسایی عواملی که باعث ایجاد اعتماد میشود نیز ضروری است (خنیفر و همکاران، 1388). چرا که اعتماد در یک جامعه مانند شیرازهای است که افراد یک جامعه را به هم پیوند میدهد و از انفصال و پراکندگی آنها جلوگیری میکند. در بررسی انحرافات و مسائل اجتماعی، اعتماد مقولهای حائز اهمیت است و ریشهی بسیاری از مسائل و انحرافات در یک جامعه را میتوان در بیاعتمادی افراد به یکدیگر، و بیاعتمادی به ساختار سیاسی جامعه، پیدا کرد. به همین منظور بدیهی است تا ابتدا به معنا و مفهوم اعتماد پرداخته شود.
اعتماد
محققان متعددی از رشتههای گوناگون علمی به تعریف اعتماد پرداختهاند و بسیاری از آنان معتقدند که اعتماد واژهای است با معنای بسیار (لگزیان و همکاران، 1387). در همین راستا، کافتا[2] (2007) اشاره میکند که اعتماد 17 معنی متفاوت دارد (Cofta, 2007). همچنین تعاریف اعتماد هم در بین رشتههای گوناگون مانند (روانشناسی، جامعه شناسی و اقتصاد) و هم در سطح تحلیل (فردی، سازمانی، اجتماعی) متفاوت است.
در تعریفی که از اعتماد ارائه گردیده عموماً آن را انتظارات یا باورهایی میدانند که افراد دوست دارند به دیگران به طریقی قابل پیشبینی و نه صرفاً در راستای منفعت شخصی خود نشان دهند. اعتماد مهمترین انگیزهای است که افراد را به داشتن روابط دو سویه یا چند سویه تشویق میکند. حتی بسیاری از اندیشمندان اجتماعی، اعتماد را حسی میدانند که منجر به تعاون و همکاری میشود و فقط در این حالت است که انسانها در عین تفاوتها قادر به حل مشکلات خواهند بود. اعتماد یک حالت روانی است که شامل قصد و نیت پذیرفتن متکی بر انتظارات مثبت نیات یا رفتار دیگران میشود (رضاییکلیدبری و همکاران، 1390).
بررسی ادبیات موجود، بر فقدان تعریف دقیقی از معنای واژه اعتماد حکایت دارد. تعریف اعتماد در فرهنگ انگلیسی آکسفورد به شرح زیر است:
º اطمینان یا اتکا به برخی از ویژگیها یا خصایص یک شخص یا سازمان؛
º پذیرفتن یا اعتبار دادن به شخص یا سازمان بدون بررسی و دریافت شواهد و قرائن؛
º باور یا اعتقاد یا اتکا به صداقت یک فرد یا سازمان؛
º داشتن انتظارات مطمئن نسبت به فرد یا سازمان؛
º صداقت، درستی و وفاداری (الوانی و داناییفرد، 1380).
اعتماد ابزاری است برای صرفهجویی در قدرت زیرا حضور اعتماد، نگرانی، شک و نیاز به مراقبت و کنترل را کاهش میدهد. اعتماد به معنی داشتن اطمینان به نیات و اعمال دیگران و عاملی کلیدی در روابط متقابل نوین است. اعتماد نوعی ساز و کار انسجام دهنده است که وحدت را در نظام اجتماعی ایجاد و حفظ میکند. در حقیقت اعتماد بزرگترین تسهیلگر کارآیی سازمان است و حتی بهتر از اطلاعات است چرا که اطلاعات ممکن است زیاد باشند، ولی غنای آن به اعتماد و میزان سرمایه اجتماعی بستگی دارد. اعتمــاد پدیده چنــد وجهی است و بیانگـر تمایل بـه اثـرپذیری از گروههای دیگر است که این تمایل به اطمینانی مربوط میشود که از چهار جنبه زیر به وجود میآید:
باور به قصد و نیت مثبت طرف مقابل از لحاظ عدالت و نبود تبعیض؛ باور به صلاحیت و توانمندی آنها؛ اعتماد و باور به اعتبار آنها؛ اعتماد و باور به باز بودن دیدگاه آنها (عبدالباقی و دلوی، 1387).شاید بهترین نکته برای نتیجهگیری در این بخش اشارهای باشد که مولوی در داستان معروف خود از آن یاد میکند و مینویسد: شبیه به آن شش مرد کوری که هریک فیل را لمس کردند و توصیفات کاملاً متفاوتی از آن چه لمس کرده بودند، ارائه کردند، اعتماد نیز میتواند به طرق بسیاری که ممکن است با هم در تعارض باشند، درک و توصیف شود (لگزیان و همکاران، 1387).
[1] . Trust
[2] . Cofta