عنوان : علی علیه السلام و سکولاریزم
فرمت : doc - ورد 2003 ( قابل ویرایش و اجرا در کلیه آفیس ها )
تعداد صفحات : 11 صفحه - صفحه آرایی شده آماده چاپ ، صحافی و ارائه
فونت های استفاده شده : b titr و b trafic (دانلود فونت های مورد نیاز)
پشتیبانی : 09393453403 - 24 ساعته پاسخگو شما عزیزان هستیم - محمدی
بخشی از متن :
به قول سلمان فارسی وقتی که دید بعد از فوت پیامبر ریختند به خانه علی و علی را به زور کشیدند به سمت مسجد برای بیعت. آنجا دارد که بعضی از اصحاب خاص حضرت امیر دست به شمشیر به چشم علی نگاه میکردند که ایشان فرمان درگیری بدهند و حضرت امیر با چشمش اشاره کرد که کاری نکنید. آنجا دارد که سلمان فارسی کنار کوچه ایستاده بود و دید که دارند با علی چه میکنند. وقتی که حضرت امیر علامت داد که کاری نکنید.این دورانی است که باید تحمل کرد.
گرچه علی روح بزرگی بود در کالبد تنگ جهان و جامعه دوران علی شایستگی ایشان را نداشت و او بزرگتر از آن جامعه و فراتر از ظرفیت آن مردم بود، اما وقتی نام رفتار علوی یا دولت علوی را میشنویم، باید متوجه باشیم که سخن از یک شخص، هر چند بزرگ، در میان نیست؛ بلکه گفتگو از یک مکتب است که علی نمونه بارز و برجسته تربیت شده این مکتب میباشد. مکتبی که بنیانگذارش پیامبر بزرگ خدا بود و ایشان شاگرد برجسته آن مکتب. او از پیامبر آموخت که جامعه دینی جامعهای است که بدون لکنت زبان بشود حق ضعفا و محرومین را و طبقات پایین جامعه راـ که معمولا قدرت مطالبه حقوق خود را ندارند ـ از صاحبان قدرت و ثروت گرفت.
روایت از ایشان نقل شده که فرمودند: «انی سمعت رسول الله..یقول فی غیر مره» من شنیدم که به شکل متواتر در موقعیتهای مختلف، پیامبر این نکته را به زبان آورد که: «لن تقدس امه لا یوخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع» آن امت و جامعهای که حق ضعیفان را نشود بدون لکنت زبان و بدون ترس از اقویا و صاحبان قدرت و ثروت مطالبه کرد، قابل تقدیس و پاکیزه نیست. اینها در واقع تعریف جامعه دینی است. از زبان پیامبر اکرم که استاد و مربی علی بنابی طالب است وحضرت علی فرمود: «اناعبد من عبید محمد(ص) ». یعنی من بندهای از بندگان محمدم و مثل برده در برابر محمدم. یعنی هر چه دارم از اوست. در قاموس علیبنابیطالب (ع) دولت دینی، ضامن عدالت دینی، ضامن حدود خدا، قوانین خدا و حقوق مردم است. حریم مردم، حریم خداست و حقالله؛ منتهی با تعریف دینیش نه با تعریف ماتریالیستی، تعریف لیبرالی و تعریف مارکسیستیاش. تجاوز به حریم انسانها و حقوق مسلم آنها، تجاوز به حریم خداست.
این منطق علیبنابیطالب است و بارها در نهجالبلاغه به تعابیر مختلف آوردهاند. و باز ایشان از پیامبر اکرم نقل کردهاند که پیامبر فرمود: «من قتل دون حقه فهو شهید». هر کس برای دفاع از حق وحقوقش، چه حقوق معنوی یعنی کرامت و عزت انسانیش و چه حقوق مادیاش، یعنی در مبارزه با ظلم کشته بشود شهید راه خداست. این یکی از پاسخها به کسانی است که بارها گفتهاند و مینویسند دین سراسر تکلیف است وحق و حقوق در دین اکرام نشده. چطور از حق و حقوق بشر در دین صحبتی نشده وقتی که پیامبرش میگوید: اگر در راه دفاع از حقوقتان کشته بشوید، انگار در راه خدا کشته شدهاید. شهیدید مثل آنهایی که در جنگ احد و خندق در رکاب حضرت محمد شمشیر زدند و کشته شدند. منتهی نه حقوق تنها. حقوق توام با تکلیف. حقوقی که متقابلاً منشا مسئولیتهایی است. در دیدگاههای توتالیتر و نظامهای استبدادی مردم فقط تکلیف دارند و حقوقی ندارند. در نظامهای ماتریالیستی و لیبرال سرمایهداری که بر اساس غرایز انسان بنا شده مردم طبق ادعای تئوریک، فقط حقوق دارند و از مسئولیتهای انسان نباید حرف زد. شما تا از مسولیت و تکلیف حرف بزنی متهم میشوی به نقض حقوق بشر و به محض اینکه از آرمانها و حدود ارزش حرف بزنی متهم میشوی به تئوریزه کردن خشونت. اما در تفکر علیبنابیطالب همه انسانها بدون استثناء حقوقی دارند و وظایف و مسئولیتهایی به اندازهای که به مسئولیتها عمل میکنند، حقوق برای آنها حتما محترم است و به اندازهای که از حقوق استفاده میکنند مسولیتهایی دارند که باید به آن تن در دهند. مسئولیتهایی در برابر خدا، در برابر مردم و در برابر حق و سرنوشت خودشان. بنابراین میبینید که بین مبارزه با ظلم و دفاع از حقوق مردم با راه خدا و شهادت در راه خدا، یک پیوند عقیدتی در منطق علیبنابیطالب (ع) برقرار است.
لینک دانلود را پس از پرداخت دریافت می کنید .
پرداخت توسط کلیه کارت های عضو شتاب امکان پذیر است .