فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات : 23
قسمتی از متن :
مقدمه :
رفتارهای تهاجمی یا پرخاشگرانه از شایعترین اختلالات رفتاری انسان است . براساس بررسیهای انجام شده در صد زیادی از مشکلات رفتاری دانش آموزان تحت عناوین مختلف به پرخاشگری مربوط می شود .وجود نظریات متنوع در این مورد حاکی از پیچیدگی موضوع است .از نظر علمی باید گفت پرخاشگری یک کشش ویا یک گرایش در فرد است که به صورت زدن، کشتن و ویران کردن خود را نشان می دهد. پرخاشگری عبارت است از رفتاری که هدف آن صدمه زدن به خود و نه دیگری می باشد. در این تعریف قصد ونیت فرد مهم است یعنی رفتاری پرخاشگری محسوب می شود که از روی قصد و عمد برای صدمه زدن به دیگری یا به خود انجام گرفته باشد.( کریمی 1378)
اعمال پرخاشگرانه شامل رفتارهای جسمی و کلامی پرخاشگری نظیر تهدید کردن ،مشاجره ی لفظی و...... همچنین ویرانی دارایی است.( براهنی 1367)
امری که فرد به عنوان عکس العمل از خود بروز می دهد به گونه ای است که باید گفت مناسب عمل و یا رفتار طرف مقابل نیست. ظاهر این امر نشان دهنده یک شورش و انقلابی در درون فرد و حاکی از وجود احساساتی است که فرد گویی از بازگو کردن آن وحشت دارد.رنجی در درون او وجود دارد که قادر به رفع و جبران آن نیست و ناگزیر تلافی آن را سر دیگران در می آورد.اگر چه در مواردی این زجر دادن متوجه خودش نیز می شود.فروید معتقد است پرخاشگری امری غریزی و فطری بوده و انسان از هنگام تولد این نیرو را با خود به دنیا می آورد.می دانیم که امروزه یکی ازشرایط لازم برای کسب موفقیت های تحصیلی داشتن روان سالم درفراگیران است. زیراافرادی که سالم نباشندبه عنوان بیمارمحسوب می شوند واین افراددرحوزه های مختلف زندگی وازجمله تحصیلی عملکردمطلوب ندارندویکی ازمشکلات که مستقیما برعملکرد تحصیلی افرادتاثیر گذاشته است ( مشکلات اخلاقی ) می باشد داشتن چنین مشکلی به عوامل مختلفی بستگی دارد اما چگونگی شکل گیری این مشکل درافرادمختلف یکسان نمی باشدیکی از عوامل بازدارنده در امر تحصیل ، اختلالات رفتاری می باشد . آموزگاران در برابر اختلالات رفتاری ، به شکل های متفاوتی از خود عکس العمل نشان می دهند . برخی از آموزگاران آنان را به شدّت سرکوب می کنند . بعضی از آموزگاران ، در مقابل آنان کو تاه می آ یند ؛ بعضی دیگر آنان را به حال خود رها می کنند . امّا واقعیت این است که در این حالت مشکل ادامه خواهد یافت و مشکلات دیگری نیز به دنبال خواهد آورد به نظر می رسد راه منطقی این است که وقتی مشکلی در کلاس پیش می آید ؛ بهتر است ابتدا آن مشکل شناسایی شود سپس آن مشکل به صورت علمی مورد بررسی قرار گیرد . بعد از آن راه حل هایی جهت رفع مشکل پیدا کرده و به صورت عملی آن مشکل رفع گردد دراین پژوهش اینجانب باتوجه به اهمیت مسا له قصددارد درخصوص مشکل اخلاقی دانش آموزم عباس الف در آموزشگاه منتظر قائم روستای دو چشمه شهرستان نهاوند مطالعه خودراازطریق اقدام پژوهی به حل مشکل دانش آموز کمک نماید
بیان مسئله :
خشونت دانش آموز بستگی به عوامل زیادی دارد و صرفا نمیتوان تقصیر اصلی این مشکل را متوجه یک عامل کرد. عوامل ارثی، محیطی و زیست شناختی و نیز عوامل هورمونی تاثیرات پیچیدهای دارند که هر کدام میتوانند منجر به بروز رفتارهای پرخاشگرانه شوند. اما در این میان خانواده میتواند با نقش موثر خود، موجبات آرامش و کنترل خشم و یا تشدید خشونت دانش آموز شود. رفتار نامطلوب و پرخاشگری نوعی هیجان و واکنش روانی است که طی آن فرد به طور ناخود آگاه فشار های ناشی از محرومیت ها و ناکامی های خود را به صورت واکنش های حمله، تجاوز، رفتارهای کینه توزانه و پرخاشگرانه نشان می دهد. پرخاشگری به عنوان مشکل بهداشت عمومی مطرح است و شناخت عوامل موثر بر آن نقش مهمی در پیشگیری و حل آن دارد. اما در هر حال جدای از آسیبهای اخلاقی و اجتماعی دیگری که خشونت برای او به همراه میآورد، اغلب پرخاشگری باعث حذف آنها از جمع میشود که این امر نیز مسائل اجتماعی دیگری نیز به دنبال خواهد داشت.
یکی از عوامل مهم بروز خشونت در دانش آموزان الگو سازی است. دانش آموزان تمایل دارند از افرادی که دوستشان دارند الگوبرداری رفتاری کنند. به همین علت از مادر یا مادر و در سنین بالاتر از هنرپیشههای تلویزیون و یا امثال آنها الگو میگیرند و طبیعی است که الگوهای خشن، او را به تقلید خشونت دعوت میکند.
درصورت مشکل در خرید مرورگر خود را (موزیلا فایرفاکس , کروم یا اکسپلورر) یا بانک عامل خود را تغییر دهید
فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات : 31
قسمتی از متن :
مقدمه
یکی از مکانهایی که فعالیت بهداشت روان در آنجا میتواند مفید باشد، مدارس است. مدارس با در بر گرفتن بخش عظیمی از جمعیت آینده ساز جامعه، به عنوان یک مرکز فرهنگی، اجتماعی مهم در جامعه مطرح میباشد. در عصر ما هدف از مدرسه رفتن صرفا انباشتن مطالب در ذهن نیست، بلکه پروش همه جانبه شخصیت دانشآموز میباشد. در این میان عوامل آموزشی مهمترین و موثرترین افراد در هر موسسه تربیتی است. آنها مرجع واقعیت برای کودک و نوجوان هستند، بنابراین به دلیل اهمیت آنها، بویژه در نظر دانشآموزان، از آنها انتظار میرود که با شناخت دقیق دانشآموز و کشف مشکلات آنها، موقعیتهای آموزشی را به گونهای ترتیب دهند که احساس رضایتمندی را در دانشآموزان به وجود بیاورند. از آنجایی که کشور ما یکی از جوانترین جوامع دنیاست و در آن بیش از ۲۰ میلیون کودک و نوجوان زندگی میکنند و بخش عظیمی از این جمعیت کثیر در مدارس ابتدایی تحصیل میکنند، لذا میتوان گفت که بهترین موقعیتی که میشود با آنها ارتباط منسجم و منظمی برقرار کرد، از طریق دستگاه تعلیم و تربیت است (محمدرضا شرفی، ۱۳۷۲.)
تامین بهداشت و سلامت روحی و اخلاقی کودکان و نوجوانان که قریب یک سوم جمعیت کل کشور را تشکیل میدهند، یکی از وظایف اساسی دستاندرکاران مسائل تربیتی و بهداشتی است و با توجه به نتایجی که عدم ارضای نیازهای کودکان و نوجوانان به بار میآورد و با عنایت به این امر که پیشگیری همیشه ارزانتر و آسانتر از درمان است. دستاندرکاران امور فرهنگی کشورمان خصوصا معلمان به دلیل ارتباطات گسترده با اقشار کودکان و نوجوانان جامعه، میتوانند از یک سو موجبات پیشگیری از مشکلات و اختلالات و نابسامانیهای روانی کودکان و نوجوانان را فراهم آورند و از سوی دیگر، مراتب رشد و شکوفایی استعدادهای آنان را هر چه بیشتر مهیا سازند.
بیان مسئله
مدرسه به منزله پلی است که دانش آموز را با جامعه مربوط میکند. مدرسه میتواند از دانش آموز ، فردی موثر، فعال و مفید به حال جامعه تربیت کند. در این صورت ما مرهون مدرسه و نظام تعلیم و تربیت موفقی خواهیم بود که توانسته باشد در امر پرورش نیروی انسانی، به موقع و صحیح اقدام نماید. مدارس ترمیم کننده شخصیت دانش آموز خود باخته و احیا کننده جانهای آنها هستند، لکن با درایت و تدابیری که مسئولان مدارس وجهه همت خود ساختهاند، میتوان شخصیت آنان را پرورش داد. (محمدرضا شرفی، ۱۳۷۲.)
رضایت خاطر دانشآموز وقتی تامین میشود که بداند او در مدرسه و کلاس خود میتواند رغبتها و نیازهایش را کشف و ارضا کند و آنها را به طرز مطلوب، رشد و گسترش دهد. مدرسه همواره باید در نظر داشته باشد که دانش آموز ، نیازهای اجتماعی و تفریحی مشروعی دارد که باید ارضا شوند، وگرنه به ضررش تمام میشود و اگر مدرسه از کمک به ارضای این نیازها کوتاهی و غفلت کند، تمام وظایفش را انجام نداده است و مقصر به شمار میرود. (علیاکبر شعارینژاد، ۱۳۷۱.)
درصورت مشکل در خرید مرورگر خود را (موزیلا فایرفاکس , کروم یا اکسپلورر) یا بانک عامل خود را تغییر دهید
فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات :33
قسمتی از متن :
مقدمه
تربیت و شکل گیری شخصیت افراد به ویژه نسل جدید، تحت تأثیر عوامل مختلف درونی، بیرونی و حتی عوامل فوق طبیعی قرار دارد. عوامل گوناگون مؤثر در تربیت، هر کدام در جای خود مهم و دارای درجه خاصی از تأثیر است. در این میان دو عامل خانواده و مکتب یا مدرسه نقش بسیار برجسته ای نسبت به دیگر عوامل دارند و در واقع این دو هستند که شخصیت افراد را شکل می دهند. خانواده نخستین محل تعلیم و تربیت و عرصه آموزش برای تمام افراد است. اینجاست که بخش اعظم سلایق و علایق، شخصیت و الگوهای رفتاری افراد شکل می گیرد. مدرسه به عنوان مکمل خانواده، کانونی است که در آن افراد همراه با تعلیم و کسب معلومات، تربیت می شوند.در مدرسه نیز عوامل مختلفی وجود دارند که در امر تربیت مؤثرند از قبیل برنامه های درسی، مواد آموزشی، سازمان مدرسه و امکانات آموزشی آن؛ ولی هیچ یک از اینها به اندازه معلم، چه به لحاظ آموزشی و چه تربیتی اهمیت ندارد، زیرا این معلم است که به همه آن عوامل جان می بخشد و آنها را سودمند و نتیجه بخش می گرداند. همچنین اوست که نسل ها را به همدیگر ارتباط می دهد، فرهنگ جامعه را حفظ می کند، و در صورت نیاز تغییر می دهد و تکامل می بخشد، به رفتار دانش آموز شکل می دهد و افراد مورد نیاز جامعه را تربیت می کند.
از آنجا که در هر جامعه ای بسته به بینش ها و نگرش های آن جامعه، نوع خاصی از تربیت مورد نظر است، در جامعه دینی، تربیت دینی مورد اهتمام جدی متولیان امر تربیت است. با توجه به اینکه کشور ما یک کشور اسلامی است و ۹۹% جمعیت آن مسلمان است، تربیت دینیِ نسل جدید یکی از بایسته های وزارت معارف به عنوان نهاد رسمیِ متکفل امر تعلیم و تربیت در کشور، به شمار می رود.
برای آموزش دین به دانش آموزان اولین چیزی که باید مد نظر داشت و نسبت به آن آگاهی پیدا کرد شناخت روحیات و ویژگیهای آنان و همچنین شناخت مراحل رشد آنهاست . باید توجه داشت که وجود گرایش دینی در دانش آموزان غیر قابل انکار است . آنها سرشت خداجوی دارند و مفاهیم اساسی دین اسلام نیز اموری هستند که با سرشت آنان سازگاری بوده و اکتسابی نیستند و وظیفه تعلیم و تربیت شکوفا کردن این گرایشات فطری است.
برای آن که بتوان تعریفی از تربیت دینی به دست آورد نخست باید به تبیین معنای تربیت و دین پرداخت.
تربیت عبارت است از «فراهم آوردن زمینه ها و عوامل به فعلیت رساندن یا شکوفا ساختن استعدادهای شخص در جهت رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدف های مطلوب.»
دین در لغت به معنای جزا، اطاعت، قهر، غلبه، عادت، انقیاد، خضوع و پیروی در اصطلاح عبارت است از: « مجموعه ی عقاید، اخلاق ، قوانین ومقرراتی که برای اداره ی امور جامعه انسانی و پرورش آنها به کار گرفته می شود. » با عنایت به تعریفی که از تربیت و دین به عمل آمده می توان گفت تربیت دینی فرایندی است دو سویه میان مربی و متربی که ضمن آن مربی با بهره گیری از مجموعه ی عقاید ،قوانین و مقررات دینی تلاش می کند تا شرایطی فراهم آورد که متربی آزادانه در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای خود گام برداشته ، به سوی هدف های مطلوب رهنمون گردد. تربیت دینی، همچون سایر جنبه های تربیت مانند تربیت جسمانی ،ذهنی، اخلاقی و...فرایندی است دو سویه که باید آموخته و فرا گرفته شود ، با این تفاوت که این نوع تربیت از سایر انواع تربیت مهم تر است و باید با دقت و ظرافت خاص انجام شود .
بیان مساله
هر تربیت و تعلیمی را نمیتوان به مثابهی، یک تربیت و تعلیم خوب فرض نمود و آن را نسبت به همه تعمیم داد؛ زیرا در نگاه دینی، آموزش و پرورشی مد نظر است که به انسان نیروی الهی بخشد. بدینسان، جایگاه تربیت اسلامی در مکتب وحی به قدری روشن است که نیازمند به ارایه دلیل نیست. آنچه جای تأمل است اینکه چرا بشر از تربیت مطلوب باز مانده است؟. آیا این محرومیت عمدی است یا به خاطر عدم کارآیی تربیت اسلامی و منصوبین آن است؟ در پاسخ به این سؤال، میشود تفکیک نمود که سخن از عدم کارآیی تربیت اسلامی، مدعایی بیش نیست. با نگاه واقع بینانه نسبت به آموزههای دینی، چند نکته بدست میآید: الف) ضرورت، اهمیت، جایگاه و کارکرد تربیت اسلامی، روشن میشود؛ ب) تربیت ارزشمند و مفید به آن نوع از تربیت گفته میشود که در تعدیلسازی ساحتهای انسان، مؤثر واقع گردد؛ ج) به انسان قدرت بهروری مناسب و متعادل را میدهد تا از تمام نیروها و استعدادهایشان در جهت دستیابی به کمال و سعادتمندی خویش، استفاده نماید؛ د) تربیت جدای از تعلیم در فرآیند زندگی فردی و جمعی برای انسان، مطلوبیتی نخواهد داشت.
فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات :24
قسمتی از متن :
مقدمه
درباره این مطلب میان اندیشمندان مختلف اتفاق نظر وجود دارد که «هنر از قدیمیترین و موثرترین پدیدههای زندگی فردی و اجتماعی انسان است»، تا جایی که هیچ وسیله یا روش زندگی را نمیتوان پیدا کرد که هنر به نوعی در آن نفوذ نکرده باشد.بی علاقگی به درس هنر در آموزشگاه بنده مرا واداشت تا دست به تحقیق در این زمینه بزنم تا علل آن را بیابم در ضمن از مدیر مدرسه و اولیای محترم که در این کار مرا یاری کردند، تشکر می کنم.
مشکلات تدریس هنر ، تنها زمان اندک آن و انتظارات دانش آموزان برای فراگیری بیشتر و بهتر هنر نیست. بسیاری از مشکلات تدریس هنر در مدارس ابتدایی، ناشی از نقص کتب آموزشی و نگاه کهنه و قدیمی سیاست گذاران آموزشی است . چگونه می توان بر مشکلات درس "هنر" در پایه ........... غلبه کرد؟ چگونه می توان میزان رغبت و شوق دانش آموزان را برای فرا گرفتن درس هنر افزایش داد؟ چگونه می توان درس هنر را زمینه بروزخلاقیت در دانش آموزان ابتدایی قرار داد ؟ و مهم ترین سوال : چگونه می توان بروزخلاقیت در دانش آموزان و رغبت و شوق دانش آموزان را برای فرا گرفتن درس هنر در کتب آموزش هنر برطرف کرد؟ این سوالات از جمله سوالاتی است که با رسیدن به جواب آن می توان بر بسیاری از مشکلات تدریس هنر فائق شد و فرایند تدریس و آموزش هنر هم برای معلم هنر و هم برای دانش آموزانش شیرین تر شود. زندگی بدون هنر بسیار بیروح و کسل کننده است. نقش هنر در زندگی این است که به مردم امید و نشاط میدهد. کار دیگر هنر این است که دوست داشتن زندگی را به انسان میفهماند و «زندگی با صفا» را به او نشان میدهد.هنر پدیدهای است که از دیرباز نقشی بسزا در زندگی انسان دارد و تاثیر این موضوع چنان بوده است که همراه بسیاری از صاحبنظران و اندیشمندان در ادیان و مکاتب مختلف از آن به عنوان وسیلهای کارآمد و موثر در جهت ترویج و تبلیغ اندیشهها و رفتار مورد نظر خود از آن استفاده کردهاند.
بیان مسأله
علاوه بر ایجاد پیوستگی و اتصال فرهنگی در دانش آموزان ضمن آموزش که یکی از اهداف مورد انتظار نظام های آموزشی است توجه به پرورش خلاقیت نیز برای جهش فرهنگی که نوعی جهش فکری را پدید می آورد در کناراین مشخصه در نظر گرفته می شود. و همین عامل در نظام های آموزشی به عنوان یک مشخصه و پارامتری قلمداد می شود که آموزش نوین را از آموزش سنتی متمایز میسازد. مفاهیم هنر به رقم غوطه وری مان در کشوری هنر آفرین و هنر پرور چندان شناخته شده نیست و در حال حاضر قابلیت های هنر در زندگی روزمره و نظام آموزشی چندان شناخته شده نیست. با تعریف صحیح هنر و آشنا شدن به قوت های آن پی می بریم که تا چه حد از این نیروی نهفته در اصالت های فرهنگی و ملی مان غافل بوده ایم و نتوانسته ایم بهره چندانی در تربیت و تعلیم دانش آموزان داشته باشیمدر عرصهی آموزش هنر امروز، "خلاقیت" یک عنصر اساسی آموزش را تشکیل میدهد که متناسب با نیاز نظام آموزشی بر این ویژگی آموزش هنر در برنامه های درسی قرار گرفته است. توجه به پرورش خلاقیت در دانش آموزان با توجه نیاز روز افزون جامعه ایران اسلامی به خود کفایی کشور روز به روز در نظام آموزشی جای خود را باز می کند و به همین تناسب لازم است توجه به بالا بردن خلاقیت در تربیت دانش آموزان مورد توجه قرار گیرد. تعریف خلاقیت مورد انتظار در دانش آموزان حد خاصی ندارد ولی تعرف این هدف بر اساس حداقل ها این است که دانش آموز بتواند در طول یک سال آموزشی بتواند نیازهای آفرینشی خود را که در وجود درونی اش قرار گرفته پیدا کرده و متناسب با آن به آفرینشی دور از تقلید دست بزند. در فرآیند آفرینندگی دانش آموز با لذت بردن از کشفی که از درون خود کرده است نه تنها به اهداف آموزشی درس هنر می رسد که در صورت توجه بیشتر با خلق آثار هنری که ناشی از نیروی بدست آمده اش در درس هنر می باشد زمینه خلاقیتش برای کشف و آفرینش در حوزه های دیگر علوم نیز فراهم می شود. در جریان درس "هنر" هم و غم معلم هنر نباید با زمانی اندک و امکانات محدود صرفا آموزش باشد مباحث کتاب باشد. وانگهی، نظام آموزش رسمی و همچنین آموزش آزاد هنر هیچ یک نمیتوانند زمانی نامحدود و برنامهای فردی برای آموزش تدارک ببینند. ازاینرو، آنچه که بهواقع عملی و امکانپذیر است، انتقال دانش و فن هنری و تا حدودی اخذ مهارت است. توفیق در این برنامهها به مفهوم پرورش استعدادهای ناآشکار و زمینهسازی برای آغاز کار هنری است، همان هدفی که آموزش هنر دنبال میکند. مطابق اهداف نظام آموزشی و آموزش ابتدایی هدف از گنجاندن درس " هنر" تربیت هنرمند نیست که البته این تربیت اگر صورت بگیرد خیلی آرمانی و قابل ستایش است بلکه هدف اصلی پرورش دانش آموز متاثر از ارزش های موجود در هنر است و بدیهی ترین این ارزش ها پرورش دانش آموزانی خلاق و پویاست . بر همین اساس باید دید چگونه می توان بر مشکلات درس "هنر" در مقطع ابتدایی غلبه کرد و این درس را به عنوان درسی لذت آفرین و جذاب ارائه کرد تا دانش آموزان با جدای از مشکلات حاشیه ای این درس به اهداف اصلی آن پی ببرند؟ اینجانب اعظم عباسی در اقدام پژوهی فوق روش ها و راهکار های علاقه مندی به درس هنر را در دانش آموزان پایه ........... بررسی خواهم کرد.
فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات :15
قسمتی از متن :
فهرست مطالب
((چکیده)). 3
مقدمه:توصیف وضعیت موجود. 4
گردآوری اطلاعات (شواهد1). 5
چرا دانش آموزان اشتیاق زیادی نسبت به درس انشا ندارند؟. 5
تجزیه وتحلیل اطلاعات. 6
خلاصه ی یافته های اولیه. 6
چند نکته درباره ی نگارش. 7
اصول ومبانی انشا. 7
انواع انشا. 8
معیارهای ارزشیابی. 9
راههای پیشنهادی برای انشا نویسی. 9
چگونگی اجرای راه جدید. 10
گردآوری اطلاعات (شواهد2). 10
نتایج کار به شرح ذیل است: 11
جدیدنظر درروشهای انجام گرفته واعتبار بخشی به آن. 11
نتایج. 12
نتیجه گیری. 13
فهرست منابع. 14
((چکیده))
ضعف وکم کاری که دانش آموزان درساعت انشا ونگارش ازخود نشان می دادند مرابرآنداشت که این مسئله رابه صورت موشکافانه ای ،مورد کنکاش و وبررسی قرار دهم واین کلاس ها رااز یک نواختی خارج سازم.
همین امر باعث شده دست به تحقیق وتنحص دامنه داری بزنم به همین خاطر برای شروع به صاحبان اصلی این درس که همان فراگیران می باشند ؛رجوع نمودم که با جوابهای خود کلید خیلی ازسوالهای من شدند،سعی کردم که ازنظرات دیگر همکارانم نیز بهره بگیرم.که بامساعدت مدیرآموزشگاه مقدور شد.
همچنین طرح خودرا درانجمن اولیا ومربیان آموزشگاه ودرگروههای آموزشی منطقه نیز مطرح نمودم.
که درآن جا چندتن ازهمکاران همراه وهم گام من شدند وقبول نمودند که مرایاریدهند تاشیوه های مختلف تدریس انشا رابه اجرا درآوردیم.
نتایج حاصله بسیار مطلوب وحتی دربرخی موارد فراتر ازانتظار من بود وبعداز اجرا تاثیر شگرفی درکلاس های انشا به جا گذاشت.