فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات :22
قسمتی از متن :
چکیده
دختران جامعه ایرانی اسلامی به سبب الگوپذیری دینی خود از شخصیت های والایی همچون حضرت زهرا (سلام علیها) همواره با توجه به نقش سازنده خود موجب رشد و ترقی جامعه شده و در بزنگاه های مهمی این نقش را بخوبی ایفا کرده و به حضور پررنگ در جامه افتخار می کنند.
مقالهای که در پی میآید، پیرامون الگوبرداری از حضرت زهرا (س) است. ابتدا این سوال پیش میآید که آیا الگوبرداری در مباحث تربیتی کاری درست است؟ در جواب باید بگوییم که آری . انسان سازی و تربیت روح انسان را هها و روش های بسیاری دارد که یکی از این روشها الگوبرداری از انسانهای تربیت شده برای به کمال رساندن شخصیت انسانهای دیگر است. در این روش الگو و الگوبردار، بهتر آن است که رابطه عاطفی ایجاد شود که معمولاً ایجاد میشود. به همین دلیل این روش یکی از بهترین روشهای ارشاد و هدایت است که قرآن کریم به عنوان نسخه کامل هدایت بشر بیمار به مرضهای روحی و روانی، از این روش بسیار استفاده کرده است. اما این افرادی که قرآن کریم در نهایت کمال و زیبایی و دستیافتنی مثال میزند همان پیامبران و اولیای خداوند تبارک و تعالی هستند.
یکی از جهاتی که دین اسلام را باید برترین و کامل ترین دین دانست مبدل ساختن دختران از زنده به گور شدن و استثمار ابزاری به جایگاهی همچون کوثر آل محمد (صلّی الله علیه و آله) است به گونه ای که ارزش های حقیقی دختران را برای همه جهانیان تبیین کرد.
شناخت جایگاه والای دختران در جامعه و نقش کلیدی و مهمی که در سال های پیش روی آنان به واسطه رشد فکری و البته به سبب مبدل شدن به مادرانی که می بایست نسل آینده جامعه را پرورش دهند خود از فضیلت هایی است که باید مورد توجه خاصی قرار گیرد.
مقدمه
پیامبران و اولیای الهی انسانهایی به غایت دلنشیناند، به گونهای که حتی در بیننده این شک و شبهه را ایجاد میکنند که چگونه ممکن است یک پیامبر تا این حد دست یافتنی باشد، تا این اندازه به مردم نزدیک شود، به آنان عشق بورزد و برای هدایت و راهیابی آنان تا این حد حریص باشد؟ از این رو است که پیروان، بعضاً خود را محو در شخصیت اولیای الهی میدیدند و با این حس روزبه روز خود را به معبود نزدیکتر دیده و معایب فردی را کمرنگتر مییافتهاند.
در این جا مناسب است قدری به بررسی این انسانهای نمونه پرداخته، ویژگیهای آنان را مورد توجه قرار دهیم.قرآن کریم برای افرادی که به عنوان الگو معرفی میکند، خصوصیاتی را به طور عام مطرح میکند و ویژگیهایی را باتوجه به اقتضای هر عصر طرح مینماید!
یکی از روشهای تربیتی در زمینه اصلاح و هدایت انسانها، الگوسازی و تمسک به نمونههای مناسب انسانی جهت ارتقای فردی و رفع اشکالات شخصیتی میباشد. آدمی میتواند با همذات پنداری و همانندسازی با انسان دیگر، خود را در او دیده، در مقام مقایسه، خویشتن را مورد ارزیابی و کنکاش قرار داده، با میلی درونی به کمال، موانع موجود را برطرف نماید و حتیالامکان به غایت انسانی نزدیکتر گردد. این روش تربیتی که معمولاً به همراه علاقه و دلبستگی به الگوی موردنظر است، از جذابترین شیوههای هدایت و کنترل میباشد و از همین روست که خداوند کریم با معرفی شخصیتهای برتر، تلاش در جهت ایجاد این جذبه در سایه عقلانیت مینماید تا انسانها باور کنند که فرزندان بشر با ویژگیهای انسانی یکسان و مشابه میتوانند به مقاماتی از قرب و کمال نائل آیند که تمامی مخلوقات را به تعجب و شگفتیوار دارد.
1- اولین خصیصه آن است که انسان نمونه، انسانی است با تمام ویژگیها و مشخصات انسانهای دیگر، او همانند، مثل وعین آنها میباشد: