فرمت ورد قابل ویرایش
شامل: 95 صفحه
منابع کامل
هوش بازاریابی و عوامل سازمانی
مقدمه
از آغاز دهه 1990 این اتفاق نظر بین صاحبنظران جهان بوجود آمده که سازمانهای مشتری گرا و بازارگرا در بازارهای جهانی موفق ترند. پورتر[1] در کتاب مزیت رقابتی، بر این نکته تاکید دارد که مزیت رقابتی در زمینه بازاریابی به شناخت درست بازارها ، مشتریان و رقبا بستگی دارد . از طرف دیگر رابرت اف هارتلی [2]در کتاب اشتباهات بازاریابی ، در سال 1992 علت اصلی شکست سازمانها را نداشتن شناخت کافی از مصرف کنندگان و بازارها بیان کرده است. لذا بدون داشتن دانش و اطلاعات کافی در باره بازار ، تصمیم های بازاریابی اتخاذ شده به نتیجه مطلوبی نخواهد رسید . ممکن است محصولات جدیدی به بازار عرضه شوند در حالیکه تقاضای آنها ناچیز و اندک باشد ویا ممکن است محصولات به اشتباه به بازارهای به ظاهر جذاب عرضه گردند، در حالیکه مصرف کنندگان بازار دیگر آن محصولات را بیشتر بپسندند، در نتیجه با شکست مواجه شوند . اغلب این موارد نتیجه تصمیم های بازاریابی انخاذ شده بر اساس اطلاعات نادرست یا ناقص است . از طرف دیگر اطلاعات بیش از حد نیز درست به اندازه اطلاعات ناقص و نادرست دردسر ساز خواهد بود ، لذا در این زمینه باید از سیستمی استفاده نمود که اطلاعات لازم را در زمان مناسب به کاربران مربوطه گزارش نماید .امروزه بازاریابان از کمبود اطلاعات صحیح یا زیادی اطلاعات غلط شکایت دارند . مشکل مدیران امروز کمبود اطلاعات نیست، بلکه آنها غرق در اطلاعات هستند، برای رفع این مشکل یک سیستم هوشمند بازاریابی خوب باید از یک سو بین اطلاعات مورد نیاز مدیران و از سوی دیگر، اطلاعاتی که فراهم کردن آن عملا ممکن است تعادل برقرار سازد . اطلاعات بازاریابی شریان حیاتی فرآیندهای بازاریابی است . تصمیمات بازاریابی در نبود اطلاعات بازاریابی گرفته نخواهد شد . تصمیمات بازاریابی توسط خیلی از متغیرهای داخلی و خارجی محیطی تحت تاثیر قرار می گیرند، بنا براین تصمیم گیرنده بازاریابی به حجم وسیعی از اطلاعات مرتبط به این متغیرها نیازمند است، تا مسیر آنها و تاثیرات مورد انتظار آنها را بر روی فعالیت های داخلی سازمان و بازار پیش بینی کند و بتواند اقدام به اتخاذ تصمیمات عقلانی (منطقی) بازاریابی در یک محیط بی ثبات که مدیر بازاریابی با آن مواجه است بنماید. (تارخ ،1390 : 4)
موقعیت بازاریابی اساسا به موجودیت و صحت اطلاعات بازاریابی که از منابع متعدد بدست آمده است بستگی دارد . بیش از هشتاد درصد کار روزانه مدیران صرف اطلاعات می شود، از جمله دریافت اطلاعات ، برقراری ارتباط و استفاده از اطلاعات در طیف وسیعی از امور مختلف ، از آنجایی که اطلاعات مبنای تمام فعالیتهای یک سازمان است ، سیستم های باید وجود داشته باشند که اطلاعات را تولید و مدیریت کنند . هدف چنین سیستم هایی ایجاد تضمین در ارائه اطلاعات صحیح و قابل اطمینان در مواقع مورد نیاز و در شکل قابل استفاده است . همه سازمان های بازاریابی مترصد یافتن و تشخیص ماهیت بازارها و روندهای آن بازارها ، نیازها و تغییراتی که در این بازارها رخ میدهد ، به اضافه رقبا ، قیمت ها و سایر اطلاعات بازاریابی که برای موفقیت هر تصمیم بازاریابی ضروری است ، هستند . اجزای سیستم های اطلاعات بازاریابی که منابع بسیار مهمی در کسب اطلاعات بازاریابی هستند عبارتند از:
منابع داده داخلی سازمان تحقیقات بازاریابی [3]بازاریابی هوشمند [4]سیستمهای پشتیبانی تصمیم گیری.[5]
سازمان
سازمان[6] پدیده ای اجتماعی است که به طور آگاهانه هماهنگ شده و دارای حدود و ثغور نسبتا مشخصی بوده و برای تحقق هدف یا اهدافی ، بر اساس یک سلسله مبانی دائمی فعالیت می کند
سازمان ها ، شکل های مهم موسساتی هستند که در جامعه ما وجود دارند مدارسی که در آن تحصیل کرده اید ، فروشگاهی که از آن خرید می کنید ، شرکتی که اتومبیل می سازد همگی نوعی سازمان هستند . همچنین افرادی که مالیات بر درآمد را از ما اخذ می کنند ، افرادی که زباله ها را جمع آوری کرده ، یا امنیت دفاعی را برایمان فراهم می سازند ، یا کسانی که روزنامه های روزانه ما را چاپ می کنند ، نوعی سازمان را در ذهن آدمی به تصویرمی کشند. در دنیای امروزی ، سازمان ها همه جوانب زندگی ما را فرا گرفته اند. ( رابینز[7] ، 1943 : 21)
سازمان ها انواع مختلفی دارند : سازمان های انتفاعی و غیر انتفاعی، تولیدی یا خدماتی و خصوصی یا دولتی .
در درون سازمان فعالیت های دائمی و پویا در جریان است، برای درک سازمان باید به ابعادی از سازمان توجه شود که بیان کنندۀ ویژگی های خاص سازمان هستند، این ابعاد به همان صورت سازمان را تشریح می کنند که شخصیت و ویژگی های فیزیکی معرف افراد هستند .
[1] porter
[2] Robert F. Hartley
[3] Marketing Research
[4] Intelligent Marketing
[5] Marketing Decision Support System
[6] organization
[7] Estiphen rabinz
فرمت ورد قابل ویرایش
شامل: 95 صفحه
منابع کامل
هوش هیجانی و هوش بازاریابی
.انواع هوش چندگانه کدامند؟
هوش دیداری-فضایی[1]
این نوع هوش توانایی درک پدیدههای بصری است. یادگیرندههای دارای این نوع هوش، گرایش دارند که با تصاویر فکر کنند و برای به دست آوردن اطلاعات، نیاز دارند یک تصویر ذهنی واضح ایجاد کنند. آنها از نگاه کردن به نقشهها، نمودارها، تصاویر، ویدیو و فیلم خوششان میآید. مهارتهای آنها شامل موارد زیر است: ساختن پازل، خواندن، نوشتن، درک نمودارها و شکلها، حس جهتشناسی خوب، طراحی، نقاشی، ساختن استعارهها و تمثیلهای تصویری (احتمالاً از طریق هنرهای تجسمی)، دستکاری کردن تصاویر، ساختن، تعمیر کردن و طراحی وسایل عملی، تفسیر تصاویر دیداری. شغلهای مناسب برای آنها عبارتند از دریانوردی، مجسمه سازی، هنرمند تجسمی، مخترع، کاشف، معمار، طراحی داخلی، مکانیکی، مهندسی
هوش کلامی-زبانی[2]
این نوع هوش یعنی توانایی استفاده از کلمات و زبان. این یادگیرندهها مهارتهای شنیداری تکامل یافتهای دارند و معمولا سخنوران برجستهای هستند. آنها به جای تصاویر، با کلمات فکر میکنند. مهارتهای آنها شامل موارد زیر میشود: گوش دادن، حرف زدن، قصه گویی، توضیح دادن، تدریس، استفاده از طنز، درک قالب و معنی کلمهها، یادآوری اطلاعات، قانع کردن دیگران به پذیرفتن نقطه نظر آنها، تحلیل کاربرد زبان. شغلهای مناسب برای آنها عبارتند از: شاعر، روزنامه نگار، نویسنده، معلم، وکیل، سیاستمدار، مترجم
هوش منطقی- ریاضی[3]
هوش منطقی- ریاضی یعنی توانایی استفاده از استدلال، منطق و اعداد. این یادگیرندهها به صورت مفهومی با استفاده از الگوهای عددی و منطقی فکر میکنند و از این طریق بین اطلاعات مختلف رابطه برقرار میکنند. آنها همواره در مورد دنیای اطرافشان کنجکاوند، سوالهای زیادی میپرسند و دوست دارند آزمایش کنند. مهارتهای آنها شامل این موارد میشود:
مسئله حل کردن، تقسیم بندی و طبقه بندی اطلاعات، کار کردن با مفاهیم انتزاعی برای درک رابطه شان با یکدیگر، به کاربردن زنجیره طولانی از استدلالها برای پیشرفت، انجام آزمایشهای کنترل شده، سوال وکنجکاوی در پدیدههای طبیعی، انجام محاسبات پیچیده ریاضی، کار کردن با شکلهای هندسی. رشتههای شغلی مورد علاقه آنها عبارتند از: دانشمند، مهندس، برنامه نویس کامپیوتر، پژوهشگر، حسابدار، ریاضیدان
هوش بدنی- جنبشی[4]
این هوش یعنی توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیا. این یادگیرندهها خودشان را از طریق حرکت بیان میکنند. آنها درک خوبی از حس تعادل و هماهنگی دست و چشم دارند (به عنوان مثال در بازی با توپ، یا استفاده از تیرهای تعادل مهارت دارند) آنها از طریق تعامل با فضای اطرافشان قادر به یادآوری و فرآوری اطلاعات هستند. مهارتهای آنها شامل این موارد میشود: رقص، هماهنگی بدنی، ورزش، استفاده از زبان بدن، صنایع دستی، هنرپیشگی، تقلید حرکات، استفاده از دستهایشان برای ساختن یا خلق کردن، ابراز احساسات از طریق بدن. شغلهای مورد علاقه آنها عبارتند از : ورزشکار، معلم تربیت بدنی، رقصنده، هنرپیشه، آتش نشان، صنعتگر(سامانی و دیگران، 1390)
[1].Visual – Spatial Intelligence
[2].Linguistic Intelligence Verbal
[3].Logical -Mathematical Intelligence
[4].Bodily Kinesthetic Intelligence