فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات : 23
قسمتی از متن :
مقدمه
کودکان بیش فعالی که دچار نقص توجه هستند، در تحصیل با مشکل مواجهند. دامنهِ توجه در آنها بسیار محدود است و به همین علت نمی توانند تمرکز لازم را حین درس خواندن داشته باشند. این کودکان به سرعت حواسشان پرت می شود و به کوچکترین محرک بیرونی واکنش نشان می دهند. در نتیجه عملکرد تحصیلی آنان پایین می آید و در یادگیری دچار مشکل می شوند.
از لحاظ اجتماعی، کودکان بیش فعال تأثیر مثبتی بر دیگران نمی گذارند و مرتب مورد انتقاد قرار می گیرند. آنها به دلیل دقت پایین، اغلب دچار اشتباه می شوند و انتقاد دیگران را نسبت به خود برمیانگیزانند. این بچهها به جزئیات مسائل توجهی ندارند. حتی در بازیها نیز با دشواری رو به رو می شوند و در ارتباط خود با بچه های دیگر مشکل پیدا می کنند. اغلب از دستورالعملها پیروی نمی کنند و از عهده تکالیف مدرسه و سایر کارها و وظایف برنمیآیند.آنان از درگیر شدن با تکالیفی که مستلزم تلاش ذهنی مداوم است، می پرهیزند. اغلب، وسایل خود را گم می کنند و دچار فراموشکاریاند. به طور افراطی حرف می زنند و پیش از تمام شدن پرسشها، پاسخ می دهند. منتظر نوبت ماندن برایشان دشوار است و بسیاری اوقات مزاحم کار دیگران می شوند. در برخی موارد مشکلات همراه با این اختلال در سراسر زندگی شخص ادامه می یابد. گرچه این کودکان در دوره بزرگسالی همه علایم مربوط به بیماری را ندارند و از پرتحرکی آنها کاسته شده است ولی مشکلات توجه و تمرکز و رفتارهای تکانشی آنها ادامه می یابد. در عده ای از این کودکان نیز با رسیدن به سن 12 سالگی علایم آنها بهبود می یابد و عملکرد طبیعی در حوزه های مختلف رفتاری، اجتماعی و تحصیلی پیدا می کنند. در کسانی که بیماری ادامه می یابد نیاز به ادامه درمان نیز وجود دارد. به نظر می رسد عمده مشکلات این کودکان با ورود به مدرسه آغاز می شود، مکانی که در آنجا انتظار نظم، انظباط، پیشرفت تحصیلی، ارتباط مناسب با همسالان، پیروی از دستورات معلم و انجام تکالیف مدرسه می رود. از آنجا که مطالعه، خواندن و نوشتن، گوش فرادادن به صحبت های معلم نیازمند تمرکز، توجه، قرار و آرامش کافی دارد و این کودکان در این زمینه ها مشکل دارند، در نتیجه درس خواندن برای آنها تبدیل به معضلی می گردد که به راحتی قابل حل نیست، ساعات انجام تکالیف درسی در منزل ساعات طولانی کشمکش بین والد و کودک است. کودکی که ساعت های زیادی را به بازی و فعالیت می پردازد، از نیم ساعت نشستن روی تکالیف درسی بیزار است. در کلاس درس زمانی که سایر دانش آموزان مشغول یادگیری مطالب جدید هستند و به صحبت های معلم گوش می دهند، آنها مشغول حرف زدن با بغل دستی، بازی کردن و یا ور رفتن با کتاب، مداد و سایر وسایل هستند.
بیان مسئله
افت درسی و عدم پیشرفت تحصیلی، آینده شغلی این کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد، همیشه ممکن است کارهای زیادی را شروع کنند، اما نیمه تمام رها کنند، در نتیجه طرح های ناتمام در بین کارهای آنها زیاد دیده می شود، فراموشکار هستند و به قرارهای کاری خود دیر می رسند و از دید دیگران اینها افرادی بدقول هستند. امکان ابتلای به اضطراب، افسردگی، اختلال سلوک، اختلال ایذایی مقابله ای، ، پرخاشگری و سایر اختلالات رفتاری در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی در صورت عدم مداخله مناسب زیاد است.رعایت نکردن نوبت، عدم رعایت قوانین بازی، عدم پیروی از دستورات، بر هم زدن نظم و رفتارهای تکانشی در این کودکان باعث می شود که ارتباط آنها با همسالان، والدین و بزرگ ترها تحت الشعاع قرار گیرد. آنها از جمع دوستان خود طرد می شوند و پیامهای منفی که مرتب از پیرامون خود دریافت می کنند، اعتماد به نفس این کودکان را لطمه می زند و آنها را مستعد افسردگی و اضطراب می کند. چه راه حلهایی را برای درمان کودکان بیش فعال پیشنهاد می کنید؟بنا به دلایل فوق و دلایل بی شمار دیگر، اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی باید درمان شود هدف از درمان کاهش علایم این بیماری است تا حدی که کودک آشفتگی کمتری را در زندگی روزمره خود متحمل گردد و عملکرد تحصیلی و ارتباطی کودک بهبود یابد. درمان این وضعیت بیشتر بر اختلالات رفتاری همراه با بیش فعالی ـ کم توجهی موثرند و شامل درمان های شناختی، رفتاری و آموزش والدین می باشند. بدیهی آموزش والدین در مورد چگونگی بیماری فرزندشان، رفتارهای مثبت کودک، عدم بکارگیری شیوه های نا مناسب تنبیهی و ... بسیار می تواند هم برای کودک و هم برای خانواده او موثر باشد.
درصورت مشکل در خرید مرورگر خود را (موزیلا فایرفاکس , کروم یا اکسپلورر) یا بانک عامل خود را تغییر دهید
فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات : 31
قسمتی از متن :
مقدمه
یکی از مکانهایی که فعالیت بهداشت روان در آنجا میتواند مفید باشد، مدارس است. مدارس با در بر گرفتن بخش عظیمی از جمعیت آینده ساز جامعه، به عنوان یک مرکز فرهنگی، اجتماعی مهم در جامعه مطرح میباشد. در عصر ما هدف از مدرسه رفتن صرفا انباشتن مطالب در ذهن نیست، بلکه پروش همه جانبه شخصیت دانشآموز میباشد. در این میان عوامل آموزشی مهمترین و موثرترین افراد در هر موسسه تربیتی است. آنها مرجع واقعیت برای کودک و نوجوان هستند، بنابراین به دلیل اهمیت آنها، بویژه در نظر دانشآموزان، از آنها انتظار میرود که با شناخت دقیق دانشآموز و کشف مشکلات آنها، موقعیتهای آموزشی را به گونهای ترتیب دهند که احساس رضایتمندی را در دانشآموزان به وجود بیاورند. از آنجایی که کشور ما یکی از جوانترین جوامع دنیاست و در آن بیش از ۲۰ میلیون کودک و نوجوان زندگی میکنند و بخش عظیمی از این جمعیت کثیر در مدارس ابتدایی تحصیل میکنند، لذا میتوان گفت که بهترین موقعیتی که میشود با آنها ارتباط منسجم و منظمی برقرار کرد، از طریق دستگاه تعلیم و تربیت است (محمدرضا شرفی، ۱۳۷۲.)
تامین بهداشت و سلامت روحی و اخلاقی کودکان و نوجوانان که قریب یک سوم جمعیت کل کشور را تشکیل میدهند، یکی از وظایف اساسی دستاندرکاران مسائل تربیتی و بهداشتی است و با توجه به نتایجی که عدم ارضای نیازهای کودکان و نوجوانان به بار میآورد و با عنایت به این امر که پیشگیری همیشه ارزانتر و آسانتر از درمان است. دستاندرکاران امور فرهنگی کشورمان خصوصا معلمان به دلیل ارتباطات گسترده با اقشار کودکان و نوجوانان جامعه، میتوانند از یک سو موجبات پیشگیری از مشکلات و اختلالات و نابسامانیهای روانی کودکان و نوجوانان را فراهم آورند و از سوی دیگر، مراتب رشد و شکوفایی استعدادهای آنان را هر چه بیشتر مهیا سازند.
بیان مسئله
مدرسه به منزله پلی است که دانش آموز را با جامعه مربوط میکند. مدرسه میتواند از دانش آموز ، فردی موثر، فعال و مفید به حال جامعه تربیت کند. در این صورت ما مرهون مدرسه و نظام تعلیم و تربیت موفقی خواهیم بود که توانسته باشد در امر پرورش نیروی انسانی، به موقع و صحیح اقدام نماید. مدارس ترمیم کننده شخصیت دانش آموز خود باخته و احیا کننده جانهای آنها هستند، لکن با درایت و تدابیری که مسئولان مدارس وجهه همت خود ساختهاند، میتوان شخصیت آنان را پرورش داد. (محمدرضا شرفی، ۱۳۷۲.)
رضایت خاطر دانشآموز وقتی تامین میشود که بداند او در مدرسه و کلاس خود میتواند رغبتها و نیازهایش را کشف و ارضا کند و آنها را به طرز مطلوب، رشد و گسترش دهد. مدرسه همواره باید در نظر داشته باشد که دانش آموز ، نیازهای اجتماعی و تفریحی مشروعی دارد که باید ارضا شوند، وگرنه به ضررش تمام میشود و اگر مدرسه از کمک به ارضای این نیازها کوتاهی و غفلت کند، تمام وظایفش را انجام نداده است و مقصر به شمار میرود. (علیاکبر شعارینژاد، ۱۳۷۱.)
درصورت مشکل در خرید مرورگر خود را (موزیلا فایرفاکس , کروم یا اکسپلورر) یا بانک عامل خود را تغییر دهید
فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات :26
قسمتی از متن :
مقدمه:
مهمترین مسئله در ورود کودکان به مدرسه جدا شدن از والدین به خصوص مادر است و چون کودک چند سال به طور طبیعی در کنار مادر بوده است جدا شدن از مادر برایش سخت است.البته اکثریت کودکان در مدت کوتاهی با محیط جدید هماهنگ شده و میتوانند خود را سازگار کنند.
البته بعضی از کودکان جدای از اضطراب آغاز سال تحصیلی زمینه اضطراب را دارند ، این دسته از کودکان به زمان بیشتری برای آمادگی نیازمندند و بی توجهی به ین مسئله برای خانوادهها و اولیای مدرسه مشکلآفرین خواهد شد.برای کم شدن اضطراب این دسته از کودکان باید از قبل با کودک صحبت کرد و محیط جدید را به طور عملی به او توضیح داد؛ بدین ترتیب که با هماهنگی اولیای مدرسه قبل از شروع رسمی مدرسه، کودک وارد محیط مدرسه شود کلاس، حیاط، سرویس بهداشتی، سالن غذاخوری و ... را ببیند و با معلم و همکلاسیهایش آشنا شود.اگر این آشنایی در محیط غیردرسی و قبل از آغاز سال تحصیلی انجام گیرد در کاهش اضطراب کودک در زمان مدرسه مؤثر خواهد بود.از طرفی نباید اجازه داد که کودک در خانه بماند و به مدرسه نرود بلکه باید والدین حتی اگر لازم بود دقایقی در کنار کودک در مدرسه باقی بمانند و به تدریج محیط را ترک کنند تا کودک آمادگی لازم را پیدا کند.
مدرسه و اولیای مدرسه نقش مهمی در جذب و آرامش کودک دارند و میتوانند کودک را با روشهای درست از حالت غریبه و بیگانه خارج کرده و در کاهش اضطراب و آشنایی کودک با محیط جدید مؤثر باشند.من در اوایل سال تحصیلی این وابستگی را در یکی از دانش آموزان اول ابتدایی به مادرش دیدم وخیلی دوست داشتم به او کمک کنم واین وابستگی این دانش آموز را بهبود بخشم و بخاطر همین جریان ها بود که من از میان مشکلات مدرسه این مشکل را برای فعالیت تحقیق عنوان پژوهی انتخاب نمایم مرحله اول : چگونه می توانم وابستگی بیش از اندازه دانش آموز کلاس اول را به مادرش کاهش دهم
بیان مسئله :
برخی از کودکان هنگام ورود به سال اول دبستان دچار مشکلاتی هم چون ناراحتی، بی قراری ، ترس از مدرسه و حتی بیزاری و تنفر از مدرسه می شوند.ترس غیر منطقی کودک از مدرسه به معنی امتناع از مدرسه رفتن و یکی از نشانه های اضطراب جدایی از والدین، خانه، خانواده و بخصوص مادر و یا شرایطی است که به آن وابسته شده است.
دلایل ترس کودک از مدرسه:
١-اضطراب جدایی: معمولا مادران بچه هایی که دچار اضطراب جدایی هستند، شخصیتی افراطی، مضطرب، بیش از حد حمایت کننده، مردد، حساس و عاطفی هستند که اضطراب خود را با بیان افکار منفی و عمل خود به بچه ها منتقل می کنند
2-یادگیری: ترس ویا امتناع از مدرسه بیش از آن که علت شخصیتی و عاطفی داشته باشد ناشی از یادگیری است مادر یا پدری که در ارتباط با کودکان خود مفاهیم ویا نکته های منفی از مدرسه، تنبیه و توبیخ ها و تجارب ناخوشایند خود را از دوران تحصیل بیان می کنند و از آن ها می خواهند که مواظب رفتارهایشان باشند خواه ناخواه باعث ترس کودکشان از مدرسه می شوند.
٣-وابستگی: اضطراب کودک گاهی به دلیل وابستگی به مادر محیط خانه،خانواده و یا هر تکیه گاه و پناهگاه دیگر است.معمولا مادران سعی در وابسته کردن کودک به خود دارند و به واکنش های عاطفی او نسبت به ترک ،پاسخ می دهند.برای پیشگیری از به وجود آمدن این مشکلات و یا برطرف کردن آن و نیز آماده کردن کودک برای پذیرش شرایط جدید و مانوس شدن او با محیط دبستان موارد زیر را مد نظر قرار دهید.
درصورت مشکل در خرید مرورگر خود را (موزیلا فایرفاکس , کروم یا اکسپلورر) یا بانک عامل خود را تغییر دهید
فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات : 27
قسمتی از متن :
چکیده :
با نگاهی به ارزیابی های تغذیه ای که در سالها و مقاطع متفاوت و مناطق مختلف کشور انجام شده متاسفانه مانند بخش های دیگر جامعه با طیفی از مشکلات تغذیه ای از سوئ تغذیه های ناشی از کمبودها (انرژی، پروتیین و انواع ریز مغذیها ) تا افزایش وزن و چاقی دانش آموزان به دلیل تغییر الگوی دریافت مواد غذایی و بیماری های ناشی از بیش خواری و بدخوری در سر دیگر طیف مواجه هستیم.
.نتایج تحقیقات بسیاری بر تاثیر تغذیه مناسب بر رشد جسمی و فکری مناسب تاکید داشته اند.ارتباط اثبات شده چگونگی تغذیه دانش آموز با میزان بهره هوشی ، ابتلا به بیماریها؛ پیشرفت یا افت تحصیلی و...نیازی به باز گویی ندارد.استفاده از فست فودها و غذاهای آماده و عدم تحرک کودکان و نوجوانان موجب شیوع اضافه وزن مفرط در بین آنها شده است.متاسفانه خانواده ها به جای اینکه مواد خوراکی و غذای سالم برای میان وعده مدرسه فرزند خود آماده کنند ترجیح می دهند غذاهای آماده و فست فودی به فرزندان خود بدهند در حالی که این نوع تغذیه ها موجب اضافه وزن بیش از حد آنها در سنین پایین می شود. اضافه وزن یکی از مشکلات تغذیهای عمده به ویژه در کشورهای پیشرفته به شمار میآید به طوری که کلیه فعالیتهای فرد را تحت تأثیر قرار داده و حتی از نظر روانی و احساسی او را دچار مشکل میکند. اما علاوه بر تعداد زیاد افراد اضافه وزن که در کشور وجود دارد، چندسالی میشود که کارشناسان سلامت در مورد زیاد شدن تعداد دانشآموزان چاق در کشور هشدار میدهند.مهمترین دلیلی که این کارشناسان برای این موضوع میآورند. با توجه به این که اضافه وزن در این سنین زمینه ساز اضافه وزن در بزرگسالی و عوارض مربوط به آن است و اهمیت این موضوع در این سالها تحقیقات زیادی در این مورد انجام شده است. اضافه وزن مفرط در بین دانش آموزان دبستانی شیوع یافته است.
اینجانب شیدا شفیعی مربی بهداشت آموزشگاه شهیده نوشین امیدی سعی دارم با توجه به راهکار های تغذیه ای و فعالیت بدنی مشکل اضافه وزن دانش آموزم نازنین زهرا را برطرف نمایم.
مقدمه
دانش آموز دچار مشکلات تغذیه ای علاوه بر رشد نا مناسب نمی تواند به توانایی فکری بالقوه خود برسد. نیروی انسانی که با ابتلا به این کمبودها یا مشکلات نمیتواند توانمند شود نمی تواند دانش فنی تولید کند. چرخه معیوب ناتوانی و عقب ماندگی تکرار می شود و بار مالی زیادی را به کشور تحمیل می کند.
بر اساس آمار وزارت آموزش و پرورش، 85 درصد از بوفه های مدارس کشور اصلاح تغذیه ای شده اند به گونه ای که در گذشته شاهد فروش تغذیه های ناسالم بودیم، اما خوشبختانه هم اکنون شاهد عرضه اغذیه های سالم در سطح بوفه های سطح مدارس هستیم.ولی باز هم می بایست توجه بیشتری به این قضیه بشود.
زیرا در آینده مشکلات زیادی برای حوزه بهداشت و درمان ایجاد خواهد کرد بنا بر این باید در پیشگیری از شیوع بیماری های غیرواگیر ناشی از اضافه وزن و اضافه وزن در دانش آموزان اقدام کنیم.
: با توجه به اینکه پیشگیری مقدم بر درمان است، هم اکنون شاهد اختصاص حداکثر بودجه های سلامت کشور به بخش بهداشت نسبت به سال های قبل هستیم.وبا اشاره به رشد روز افزون کم تحرکی و اضافه وزن دربین دانش آموزان از معلمان ورزش خواست برای ارتقای سطح سلامت دانش آموزان تلاش کنند.
دبیران تربیت بدنی مانند خود من تغذیه نامناسب و رشد روزافزون بازیهای رایانه ای را از عوامل کم تحرکی دانش اموزان دانست و بعضا رقابت های تحصیلی دانش آموزان ، خانواده ها ومدارس نیز، دانش آموزان را بیشتر مشغول درس نموده و از تحرک آنان کاسته است.
اینجانب شیدا شفیعی تصمیم دارم راهکار های تغذیه مناسب و ورزش را بر روی دانش آموز مورد نظرم بررسی نمایم.
بیان مسئله :
احساس رضایتی که بچه ها از خوردن غذا دارند، صرفاً برای رفع گرسنگی نیست، بلکه خود عمل غذا خوردن، در شرایطی برای بچه ها لذتبخش می شود. متأسفانه بسیاری از بچه های پرخور چون راه دیگری برای رسیدن به یک احساس خوب نداشته اند، به غذا خوردن روی آورده اند. اینها معمولاً از برقراری ارتباط با دیگران لذتی نمی برند، احساس تنهایی می کنند، غمگین هستند و احساس افسردگی دارند. بنابراین تنها راه رسیدن به یک حس خوشایند _ هر چند موقتی _ روی آوردن به «خوردن» است. غذا معمولاً گرم و نیروبخش است و «رضایت» به همراه دارد. معمولاً هم در خانواده های «زورگو» (Authoritherian) بچه ها وقتی احساس می کنند زورشان به کسی نمی رسد و به اصطلاح تنها مانده اند، با پرخوری در پی نوعی کسب رضایت برمی آیند. غذا به این بچه ها احساس نوعی امنیت می دهد. اما برای حل این مشکل ابتدا باید زمینه های روانی در خانواده را که به اینجا ختم شده حل کرد و سپس از راه های زیر وارد شد:
۱- هرگز به غذای او و خوردن و نخوردنش به اصطلاح «گیر» ندهید و توجهی نکنید. ۲- سپس با تهیه کتابی که میزان کالری غذاها را می سنجد و دادن آن به او و نیز با حضور فعال خودتان، به نوعی برنامه ریزی کنید که غذا خوردن همه اعضای خانواده به یک برنامه تبدیل شود؛ به این ترتیب که کاغذی نصب شود تا هر کس خواست هر چیزی را _ به غیر از آب _ بخورد، نام آن غذا و ساعت خوردن و میزان کالری اش را در آن برگه وارد کند. ۳- هر غذایی باید از ۱۵ دقیقه قبل به این لیست وارد و بعد خورده شود، از طرفی هر روز که می گذرد، می توانید این پانزده دقیقه را افزایش دهید. بدین ترتیب فرزند شما می آموزد که چگونه بر عمل خوردن خود کنترل خویش را به طور داوطلبانه اعمال نماید.
درصورت مشکل در خرید مرورگر خود را (موزیلا فایرفاکس , کروم یا اکسپلورر) یا بانک عامل خود را تغییر دهید
فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات : 28
قسمتی از متن :
مقدمه
متأسفانه به رغم جدی بودن تأثیر عوامل روانی و هیجانی بر عملکرد علمی افراد، به ویژه در علوم پایه واز جمله ریاضیات ، مطالعه در خور توجهی در این باره به موجود نیست. در حالی که شناخت و کنترل عوامل ( درونی و بیرونی ) پیش برنده یا بازدارنده فراگیران در میدان فعالیت های ریاضی مورد توجه والدین، مربیان و پژوهشگران است . درس ریاضی بدون شک یکی از مهم ترین درس هایی است که دانش آموزان در تمام مقاطع تحصیلی به دانستن و درک آن احتیاج دارند. بسیاری از دانش آموزان به دلایل گوناگون از جمله شیوه تدریس آموزگار، تجربه های ناموفق، فشارهای والدین، کم تمرینی و دشواری در یادگیری مفاهیم ریاضی چنان از این درس دچار ترس و اضطراب می شوند و از خود مقاومت نشان می دهند که گاهی ساده ترین اعمال ریاضی را هم نمی توانند انجام دهند.در حالی که امروزه با توجه به تسلط رشته ریاضی بر علوم و تکنولوژی جدید، ضرورت بیشتری برای یادگیری این علم و فهم و درک قوانین آن حس می شود. از این رو آنچه آموزگاران نیاز به دانستن آن دارند، ساده سازی در مفاهیم، تاکید بر مبانی اولیه علم ریاضی و ارائه تمرین ها و مثال های گوناگون است. اضطراب ریاضی موجب ضعف فرآیندهای ذهنی برای انجام عملیات ریاضی، منفی نگری و سردرگمی دانش آموزان می شود. این گروه با اجتناب از کلاس ریاضی، ناتوانی در انجام آزمون های ریاضی و اضطراب و تشویش فراوان از یادگیری این درس طفره می روند. این تصور که استعداد ریاضی مادرزادی است یا پسرها نسبت به دخترها عملکرد بهتری در درس ریاضی دارند و یا درس ریاضی درس منطق است، نه درس خلاقیت موجب عقب نشینی و مقابله برخی از دانش آموزان از یادگیری علم ریاضی می شود. تغییر حالت های روانی و برانگیختگی ها ی آشکار فراگیران در مقابله با وضعیت های مختلف آموزشی و یادگیری ریاضیات، به پژوهشگران آموزش ریاضی را مصمم تر می سازد تا تأثیرات هیجانی و برانگیختگی های روانی را بر رفتار ریاضی یادگیرنده ها – خواه دانش آموز یا دانشجو – شناخته و برای کنترل علمی و عملی آن در پی چاره بر آیند.
بیان مسئله
نکته قابل توجه اینست، که بسیارند کسانی که به نحوی دچار اضطراب و عوارض ناشی از آن هستند ، در حالی که شناخت درستی از وضعیت روانی خویش ندارند و طبعاً در صدد بهبود آن بر نمی آیند. حال به طرح پرسش ها و عناوین بحث اصلی یعنی فشار روانی واضطراب در آموزش و یادگیری ریاضیات پرداخته می شود. اضطراب ریاضی وضعیتی روانی است که به هنگام رویارویی با محتوای ریاضی ، چه در موقعیت آموزش و یادگیری ، چه در حل مسائل ریاضی و یا سنجش رفتار ریاضی در افراد پدید می آید. این وضعیت معمولاً توأم با نگرانی زیاد ، اختلال و نابسامانی فکری ، افکار تحمیلی وتنش روانی و در نتیجه ایست تفکر می باشد.اضطراب به طور کلی واضطراب ریاضی به طور ویژه می تواند میزان حواس پرتی و هجوم افکار نامربوط را به ذهن افزایش دهد و با ایجاد اختلال در ساختار های ذهنی و فرآیندهای پردازش اطلاعات موجب تحریف ادراکات افراد از پدیده ها و مقوله های ریاضی شود. پژوهش های انجام گرفته درباره اضطراب وعملکرد افراد گواه نیرومندی بر این واقعیت است که اضطراب ، افسردگی و به طور کلی فشارهای روانی موجب کاهش رفتار مفید و مؤثر اشخاص در مقابله با واقعیت های گوناگون می شود ، به ویژه هنگامی که تکالیف خواسته شده دارای گام های فکری بیشتری باشند .وجود اضطراب بالا در کلاس ریاضی را به مثابه پدیده ای خطرناک و بسیار مهم با تأثیرات دراز مدت می پذیرد و بحث می کند که چگونه هیجان های قوی ( از جمله اضطراب ریاضی ) می توانند موجب ایست توانایی و قدرت استدلال و نقصان در عملکرد مفید فرد بشوند و اورا در دوری باطل گرفتار سازند. شکل زیر نمایشگر دورهای باطلی است که شخصی مضطرب در آنها گرفتار می شود.بنابر این جانستون پیچیدگی یک تکلیف یا گام های فکری آن (Z-demands) عبارت است از تعداد گام هایی که کم توان ترین دانش آموز ، بر اساس آموزش های قبلی اش برای حل موفقیت آمیز یک تکلیف ، طی می کند. دانش آموز درانجام فعالیت های ریاضی دچار اضطراب شده در نتیجه نمی تواند درست بیاندیشد و دانسته های خود را سازمان دهند ؛ از این رو غالباً به کار و تلاش بیشتر می پردازد ؛ در حالی که این تلاش زیاد یادگیری معنا دار مفاهیم ریاضی را برای او به همراه ندارد.
درصورت مشکل در خرید مرورگر خود را (موزیلا فایرفاکس , کروم یا اکسپلورر) یا بانک عامل خود را تغییر دهید