فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات :12
قسمتی از متن :
فهرست مطالب
مقدمه. 3
گردآوری اطلاعات و شواهد(1) 4
تجزیه و تحلیل اطلاعات شواهد (1) 5
چگونگی انجام کار 6
*مراحل نوشتن انشا: 6
روشهایی جهت تقویت مهارت انشا نویسی.. 6
گردآوری شواهد (2) 9
نتیجه گیری.. 10
پیشنهادات.. 11
فهرست منابع. 12
فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات : 30
قسمتی از متن :
مقدمه:
مدرسه موقعیت اجتماعی خاصی است که آموزش و رشد شخصیت کودکان امروز که جامعهساز فردا هستند، روشهای صحیح آموزشی، فضای فیزیکی مطلوب و محیط مساعد روانی در آن پایهگذاری و اداره میشود. یکی از مهمترین، اساسیترین و تاثیرگذارترین مسایل بهداشتی مدرسه، رعایت بهداشت محیط در مدرسه است. از سوی دیگر، مدرسه، خانه وسیعی است که تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان، ساعات فراوانی از عمر گرانبهای خویش را در آن سپری می کنند. این خانه مقدس باید دوستداشتنی باشد تا دانشآموزان با اشتیاق و علاقه به آن پا نهند و با نشاط و شادابی به فراگیری علم و معرفت بپردازند. مدرسه زیبا و جذاب و بهداشتی زمینه را برای یادگیری علوم و فنون فراهم آورده و شکوفایی استعدادها را تسهیل میکند و مدرسه غیربهداشتی و نامناسب شوق و اشتیاق برای فراگیری را به حداقل رسانده و امکان پویایی و بالندگی را کاهش میدهد. در مدارسی که فضای نامطلوب مدرسه، خستگی، بینظمی و آلودگی و بیتحرکی را القا میکند، تحقق اهداف و برنامههای تربیتی و آموزشی با مشکل جدی رو به روست
هر ساله با ورود فصل پاییز و بازگشایی مدارس، دانش آموزان زیادی در سراسر کشور قدم به مدرسه میگذارند تا سال جدید تحصیلی را آغاز کنند. در چند سال اخیر چیزی که به طور جدی درباره محیط مدرسه مورد توجه قرار گرفته بهداشت محیط آنست و مسئولین از اولیاء مدرسه میخواهند تا حداکثر تلاش را جهت پاکیزگی این محیط انجام دهند. بر کسی پوشیده نیست که بهداشت مدرسه در گرو بهداشت دانش آموزان و سلامت دانش آموزان در گرو سلامت مدرسه است. بدین معنی که اگر مدرسه شرایط بهداشتی مناسبی داشته باشد و از لوازم و ملزومات طهارت و پاکیزگی تهی نباشد دانش آموزان سالمی در آنجا پرورش خواهند یافت. از طرفی دیگر، شاگردان باید بهداشت فردی و عمومی را رعایت کنند تا از آسیبها کاسته شود
بیان مسئله
مدرسه به عنوان یک ساختار اجتماعی، برای آموزش، محیطی را فراهم مینماید که کودک در آن سال های حساس زندگی خود را سپری میکند. هنگامی که کودک، دبستان را آغاز میکند شش سال از عمرش گذشته است و از محیط خانه به واحد اجتماعی مدرسه وارد و با محیط و با خطرات تهدید کننده سلامتی، تماس بیشتری پیدا میکند. کودک در مدرسه، فردی از افراد جامعه کوچک مدرسه است، به علاوه عضوی از اعضاء یک خانواده نیز میباشد که مجموع آن ها جامعه واجتماع را تشکیل میدهد لذا با ارائه خدمات در مدارس خدمات بهداشتی به جامعه نیز گسترش مییابد. بهداشت مدارس در سیاست بهداشتی و راهبرد کلی سرمایه گذاری های بهداشتی درمانی کشور و مجموعه برنامه های توسعه و رفاه اجتماعی جایگاه و اهمیت ویژه دارد وقوف به مسائل بهداشت فردی، انسان را در استفاده کامل از زندگى سراسر آمیخته با نشاط و شادابی، چه بهصورت یک فرد و چه بهعنوان یک عضو جامعه، کمک و یارى مىنماید. هر کس با مراعات بهداشت قادر است از لحاظ جسمانی، روانى و اجتماعى در وضع مناسبى قرار گرفته و وظیفهاى را که نسبت به خود و افراد خانواده و جامعه خود دارد به خوبى ادا کند. سلامت هرگز بهعنوان یک هدیه به دست انسان نمىرسد مگر آنکه براى تحصیل آن کوشش کند تا بتواند تغییرات مثبتى در رفتار ایجاد نماید. از آنجا که بعد از خانواده، مدرسه مهمترین نقش را در سلامت کودک دارد و دانش آموز در مدرسه علاوه بر یادگیری مهارت خواندن و نوشتن دانش ها، نگرش ها و رفتارهای جدید را میآموزد این رفتارها علاوه بر تاثیر بر سلامت فردی، نقش تعیین کننده در سلامت خانواده و جامعه دارد.
درصورت مشکل در خرید مرورگر خود را (موزیلا فایرفاکس , کروم یا اکسپلورر) یا بانک عامل خود را تغییر دهید
فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات :16
قسمتی از متن :
فهرست مطالب
بیان مساله و توصیف وضع موجود: 4
گردآوری اطلاعات شواهد 1: 6
تجزیه وتحلیل وتفسیر داده های اولیه : 7
انتخاب واجرای راه حل : 8
توصیف وضع مطلوب شواهد 2 : 12
نتیجه گیری : 13
پیشنهادات : 14
منابع و مآخذ: 14
فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات :35
قسمتی از متن :
مقدمه:
دانش آموزان دیرآموز در مقایسه با کودکان عادی دارای رفتارهای سازشی ضعیف تر و قابلیت یادگیری کمتری هستند. این گروه به سبب رشد کم ذهنی قادر به فراگیری مطالب و حل مسایل در سطح افراد عادی و همسن و سال خود نیستند. در میان گروه های عقب مانده ذهنی دیرآموزان بالا ترین درجه رشد ذهنی را دارند و در عین حال بزرگ ترین گروه از گروه های عقب مانده ذهنی را تشکیل می دهند و بهره هوشی آنان حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد است و درصد قابل توجه ای از جمعیت دانشآموزان مدرسه رو که معمولا نمی توانند در تحصیل و یادگیری مطالب همگام با سایر همکلا سان خود پیش بروند از این گروهند. دیرآموزان ۱۰ تا ۱۴ درصد از جامعه دانش آموزی را شامل می شوند. بعضی مولفان ویژگی های شناختی دانشآموزان دیرآموز را چنین ذکر کرده اند.
▪ ویژگی های شناختی دانشآموزان دیرآموز
- در درک مفاهیم یادگیری مطالب، کندتر از متوسط شاگردان کلا س هستند
- در تشخیص روابط پیچیده ضعیف اند
- از درک مفاهیم انتزاعی عاجزند
- برای یادگیری مطالب درسی به تمرین بیشتری نیاز دارند
- دامنه معلومات عمومی آنان نسبت به همسالا ن خود محدودتر است
- نسبت به همسالا ن خود خزانه لغات محدودتری دارند و از دستور زبان ساده ای که ویژه دانشآموزان کوچک تر است استفاده می کنند
- در خواندن و فهمیدن کتاب های درسی با مشکل مواجهه اند
- در انجام تکالیف درسی معمولا دو تا سه سال از همسالا ن خود عقب ترند.
آموزش کودکان دیرآموز: یکپارچه سازی یا جداسازی
آن چه در مورد این دسته از دانشآموزان مشهود است این است که برخلا ف کودکان باهوش تر خودآموزی ضمنی و اتفاقی چندانی ندارند و در امر فراگیری خودکار نیستند.
معمولا این کودکان در خواندن خیلی ضعیف اند و به تدریج از هم ردیفان تواناتر خود عقب و عقب تر می مانند. اینان هر چه به سطح آموزشی بالا تری ارتقا یابند مدارس را برای تنظیم برنامه های درسی معمولی و تطبیق آن با یادگیری کند خود پیش از پیش با مشکل روبه رو می سازند. دکتر آفرند ویژگی بارز این دانشآموزان دیرآموز را چنین بیان کرده که: دیر میآموزند و زود فراموش می کنند.
مولفان دیگر نیز تاکید کرده اند که دانشآموزان دیرآموز در پایین ترین حد دامنه هوشی کودکان عادی قرار دارند و نباید آنان را عقب مانده ذهنی تلقی کرد.
با توجه به ویژگی های دانش آموزان دیرآموز متخصصان تعلیم و تربیت عادی و استثنایی عموما بر این باورند که چون این قبیل دانش آموزان از نظر رشد ذهنی تفاوت کمی با دانش آموزان عادی دارند بهتر است در مدارس عادی و همراه سایر همسالان خود تحصیل کنند. این تفکر که یکپارچه سازی نام دارد به معنای همگام و همزمان کردن فرآیند تعلیم و تربیت کودکانی با نیازهای ویژه در مدارس عمومی به طور پاره وقت یا تمام وقت است. حمایت از روش یکپارچه سازی مبتنی بر این باور است که افرادی که معلولیت یا هرگونه مشکلات یادگیری دارند همانند افراد عادی با حداکثر توان بالقوه خود از فرصت ها و امکانات برابر برای خودشکوفایی بهره مند شوند تحقیقات حاکی از آن است که دانش آموزان پیش دبستانی مبتلا به ناتوانایی، رفتارهای مثبت همسالان توانای خود را الگو قرار می دهند و بسیاری از دانش آموزان پیش دبستانی ناتوان در صورتی که با همسالان عادی خود ادغام شوند به بازی سازنده تری می پردازند.
تحلیل یازده مطالعه که طی سال های ۸۴ - ۱۹۷۵ انجام شده نشان داده اند که دانش آموزان مبتلا به ناتوانایی در موقعیت یکپارچه و در مقایسه با موقعیت های جدا به سطح بالاتری از مهارت های تحصیلی نایل می شوند بسیاری از برنامه های تابع اصل جداسازی کودکان که در گذشته اجرا شده به زیان ناتوانان بوده است نتایج پژوهش های زیادی نشان می دهد که دوره های تربیتی جدا برای دانش آموزان ناتوان به طور نسبی ثمربخش نبوده است. البته نتایج بعضی پژوهش ها نیز حاکی از آن است که گاه کنار آمدن با برنامه های نسبتا سنگین و فشرده که در موقعیت های یکپارچه برای کودکان ناتوان وجود دارد، برای آنان مشکل است و این کودکان مهارت های اجتماعی لازم را برای کنار آمدن با موقعیت های یکپارچه ندارند. به هر حال برای رفع تناقضات ذکر شده راهبرد یکپارچه سازی از طریق دائر نمودن کلاس های ضمیمه درون مدارس عادی و مختص دانش آموزان دیرآموز قضایی تحصیلی در مدارس ایجاد می کند که در عین ایجاد نقاط قوت مربوط به روش یکپارچه سازی نقائص و ضعف های ناشی از ادغام صددرصد دانش آموزان را نیز کم رنگ و تعدیل نماید.
فرمت فایل : ورد
تعداد صفحات :35
قسمتی از متن :
مقدمه:
دانش آموزان دیرآموز در مقایسه با کودکان عادی دارای رفتارهای سازشی ضعیف تر و قابلیت یادگیری کمتری هستند. این گروه به سبب رشد کم ذهنی قادر به فراگیری مطالب و حل مسایل در سطح افراد عادی و همسن و سال خود نیستند. در میان گروه های عقب مانده ذهنی دیرآموزان بالا ترین درجه رشد ذهنی را دارند و در عین حال بزرگ ترین گروه از گروه های عقب مانده ذهنی را تشکیل می دهند و بهره هوشی آنان حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد است و درصد قابل توجه ای از جمعیت دانشآموزان مدرسه رو که معمولا نمی توانند در تحصیل و یادگیری مطالب همگام با سایر همکلا سان خود پیش بروند از این گروهند. دیرآموزان ۱۰ تا ۱۴ درصد از جامعه دانش آموزی را شامل می شوند. بعضی مولفان ویژگی های شناختی دانشآموزان دیرآموز را چنین ذکر کرده اند.
▪ ویژگی های شناختی دانشآموزان دیرآموز
- در درک مفاهیم یادگیری مطالب، کندتر از متوسط شاگردان کلا س هستند
- در تشخیص روابط پیچیده ضعیف اند
- از درک مفاهیم انتزاعی عاجزند
- برای یادگیری مطالب درسی به تمرین بیشتری نیاز دارند
- دامنه معلومات عمومی آنان نسبت به همسالا ن خود محدودتر است
- نسبت به همسالا ن خود خزانه لغات محدودتری دارند و از دستور زبان ساده ای که ویژه دانشآموزان کوچک تر است استفاده می کنند
- در خواندن و فهمیدن کتاب های درسی با مشکل مواجهه اند
- در انجام تکالیف درسی معمولا دو تا سه سال از همسالا ن خود عقب ترند.
آموزش کودکان دیرآموز: یکپارچه سازی یا جداسازی
آن چه در مورد این دسته از دانشآموزان مشهود است این است که برخلا ف کودکان باهوش تر خودآموزی ضمنی و اتفاقی چندانی ندارند و در امر فراگیری خودکار نیستند.
معمولا این کودکان در خواندن خیلی ضعیف اند و به تدریج از هم ردیفان تواناتر خود عقب و عقب تر می مانند. اینان هر چه به سطح آموزشی بالا تری ارتقا یابند مدارس را برای تنظیم برنامه های درسی معمولی و تطبیق آن با یادگیری کند خود پیش از پیش با مشکل روبه رو می سازند. دکتر آفرند ویژگی بارز این دانشآموزان دیرآموز را چنین بیان کرده که: دیر میآموزند و زود فراموش می کنند.
مولفان دیگر نیز تاکید کرده اند که دانشآموزان دیرآموز در پایین ترین حد دامنه هوشی کودکان عادی قرار دارند و نباید آنان را عقب مانده ذهنی تلقی کرد.
با توجه به ویژگی های دانش آموزان دیرآموز متخصصان تعلیم و تربیت عادی و استثنایی عموما بر این باورند که چون این قبیل دانش آموزان از نظر رشد ذهنی تفاوت کمی با دانش آموزان عادی دارند بهتر است در مدارس عادی و همراه سایر همسالان خود تحصیل کنند. این تفکر که یکپارچه سازی نام دارد به معنای همگام و همزمان کردن فرآیند تعلیم و تربیت کودکانی با نیازهای ویژه در مدارس عمومی به طور پاره وقت یا تمام وقت است. حمایت از روش یکپارچه سازی مبتنی بر این باور است که افرادی که معلولیت یا هرگونه مشکلات یادگیری دارند همانند افراد عادی با حداکثر توان بالقوه خود از فرصت ها و امکانات برابر برای خودشکوفایی بهره مند شوند تحقیقات حاکی از آن است که دانش آموزان پیش دبستانی مبتلا به ناتوانایی، رفتارهای مثبت همسالان توانای خود را الگو قرار می دهند و بسیاری از دانش آموزان پیش دبستانی ناتوان در صورتی که با همسالان عادی خود ادغام شوند به بازی سازنده تری می پردازند.
تحلیل یازده مطالعه که طی سال های ۸۴ - ۱۹۷۵ انجام شده نشان داده اند که دانش آموزان مبتلا به ناتوانایی در موقعیت یکپارچه و در مقایسه با موقعیت های جدا به سطح بالاتری از مهارت های تحصیلی نایل می شوند بسیاری از برنامه های تابع اصل جداسازی کودکان که در گذشته اجرا شده به زیان ناتوانان بوده است نتایج پژوهش های زیادی نشان می دهد که دوره های تربیتی جدا برای دانش آموزان ناتوان به طور نسبی ثمربخش نبوده است. البته نتایج بعضی پژوهش ها نیز حاکی از آن است که گاه کنار آمدن با برنامه های نسبتا سنگین و فشرده که در موقعیت های یکپارچه برای کودکان ناتوان وجود دارد، برای آنان مشکل است و این کودکان مهارت های اجتماعی لازم را برای کنار آمدن با موقعیت های یکپارچه ندارند. به هر حال برای رفع تناقضات ذکر شده راهبرد یکپارچه سازی از طریق دائر نمودن کلاس های ضمیمه درون مدارس عادی و مختص دانش آموزان دیرآموز قضایی تحصیلی در مدارس ایجاد می کند که در عین ایجاد نقاط قوت مربوط به روش یکپارچه سازی نقائص و ضعف های ناشی از ادغام صددرصد دانش آموزان را نیز کم رنگ و تعدیل نماید.